قسمت یازدهم #عاشورا_نامه رو میخوام مروری داشته باشیم بر اتفاقات گذشته و البته مقدمه ای بشه بر قسمت دوازدهم که به رفتار شناسی میپردازیم و قسمت سیزدهم به بعد که به اتفاقای پس از عاشوراست
ماها تو جریان عاشورا چند دسته شخصیت داریم که ازقضا بصورت کاملا اتفاقی همشون درمقابل حق قرار گرفتند. بجز یه مورد که در ادامه بهش اشاره میشه
بصورت کلی؛ هر جریانی که اتفاق میفته یا هر حادثه ای؛ به 3دسته اتفاق تقسیم میشه
1. اتفاقات قبل از حادثه
2. اتفاقات حین حادثه
3. اتفاقات پس از حادثه
مثال میزنم: شما شب کم میخوابی و حالتت خواب آلوده(قبل از حادثه). صبح با ماشین رانندگی میکنی و تصادف میکنی(حین حادثه). و بعد از اون شمارو منتقل میکنن به بیمارستان(بعد از حادثه).
هیچ جریانی از این 3مرحله خارج نیست
و خب... قاعدتا جریان شهادت امام حسین هم از این قاعده مستثنی نیست.
اتفاقات قبلش از اون جایی شروع شد که بر سر جانشینی پیامبر -که مثل روز روشنه امام علی(ع) بود- جدل افتاد. و علی(ع) برای "حفظ وحدت" سکوت کرد و در ادامش که رسید به شهادت اون حضرت اونم کجا؟
"وسط مسجد کوفه". ینی ذهن ها اونقدر آماده بود که علی رو حین نماز کشتن.
همینقدر غریب. همینقدر ناجوانمردانه. همینقدر خائنانه.
و تو فقط میتونی امام علی باشی که به "یک ضربت برای قصاص" راضی باشی.
و بعد از اون معاویه ای که کار رو به جایی رسوند که تمام یاران پیامبر(ص) منزوی شدند و اوناییم که نبودن کشته میشدند..
نمونه ی بارز اش که انگار لطف خدا بود بمونه؛ شخصیتی بود به اسم "مختار ابن ابوعبید ثقفی" که در جریان واقعه ی عاشورا؛ زندانی بود. در ادمه به جریانات مختار هم میرسیم ولی فعلا کاری باهاش نداریم.
معاویه تنفر از اهلبیت(ع) رو به حدی میرسونه که نقل محافل و مجالس؛ لعن بر اهل بیت بود. و حتی به همینم راضی نمیشه. و کارو به جایی میرسونه که خطبه های نماز رو با لعن بر علی(ع) آغاز کنن و بازم پارو فراتر میذاره و کاری میکنه که کودکان با حس تنفر از علی بزرگ بشن
نقش حاکمیت رو به وضوح در اینجا داریم میبینیم و البته حماقت مردمی که پا روی علی(ع) گذاشتن...
میتونست به اینجا نکشه
میتونستن همونموقع که ابوبکر ادعای خلافت کرد؛ دست روی دست نذارن و همونجا با علی(ع) بمونن ولی خب... نشد دیگه. بهتر بگیم نخواستن بشه.
بیایم یکم جلوتر -البته بیشتر از یکم-: حین واقعه
و نامه هایی که مردم کوفه میفرستن برای یاری گرفتن از حسین و جریاناتی که نوشته هاش کاملا موجوده.
یه سؤال: حسین از چی شکست خورد؟ بهتر بگیم. چی شد که شکست خورد؟
با بررسی چیزایی که بود و اندکی تفکر و تعقل در حد خودم؛ به مورد رسیدم
1. حاکمانی که ترس از نابودی و ازدست دادن مقامشون رو حس کردن و به انواع وسایل (در قسمت بعد میگیم) متوسل میشن که "حسین تنها بمونه"
2. مردمایی که "هوس و طمع" چشم و دل اشونو کور کرده بود
3. مردمانی که به طرز شدیدی دچار انحراف شده بودن. تو مقاتل داریم یه عده "برای رضای خدا" نیزه و سنگ به امام حسین(ع) میزدن
اینکه چرا یه عده دسته جزو دسته ی دوم و سوم میشن رو بهش میرسیم حتما
و امیخوام جرئت کنم و یه مورد چهارم هم اضافه کنم: "کسی که بیطرف میمونه". درواقع بی طرف وجود نداره ولی خب... درگیر نمیکنه دیگه... یهو پوستش خراب میشه :). درواقع دسته ی چهارم اونایین که هنوز به 3دسته ی بالا نپیوستن و خب... میبینیم که در ادامه میپیوندند.
بریم به عصر عاشورا... حسین شهید شده.(مو به تنم سیخ شد.) عباس نیست. امام سجاد(ع) به خواست خدا بیماره که شهید نشه و امامت رو ادامه بده...و کودکانی که از دست آزار لشکر کوفه به هر سمت میدوند...
نمیخوام روضه بخونم یا هرچیزی ولی خانم هایی که احیانا این نوشته رو میخونین؛ یه لحظه خودتون تو این شرایط و جای حضرت زینب(س) بذارین و آقایون خودتونو در چشم امام سجاد(ع) ببینین
سوای بحث اندوهی که توی این جریانات هست؛ باید بتونی اونقدر محکم و استوار و باصلابت باشی که در جواب تمسخری که ازت میپرسن اونجا چی دیدی؟ بگی "چیزی جز زیبایی ندیدم". دقت کنین که نمیگه زیبا بود یا نمیگه ای بد نبود. میگه "چیزی جز زیبایی ندیدم" ینی همش زیبا بود بدون شک.
اجازه میخوام اشاره ای بکنم به اون روایت معروف که "کل یومٍ عاشورا و کل عرضٍ کربلا" و ادغامش بکنم با این صحبت حضرت زینب.
"همه زمان ها عاشوراست و همه ی زمین ها کربلاست و من در کربلا چیزی جز زیبایی ندیدم"
من هرچیزی بخوام به این جمله اضافه بکنم در حقش کوتاهی کردم.
یه اشاره میکنم خودتون تا تهشو برین: "شکوه مقابله ی حق در مقابل پلیدی باطل در هر زمانی از تاریخ باشه جز صحنه ی دلاوری و رشادت و زیبایی نیست و نخواهد بود"
قسمت بود یه سر به حضرت زینب هم بزنیم گویا...ادامه ی موضوع
خیمه ها آتیش زده شدن. اموال اهل بیت توسط نا نجیب ها غارت شده. حتی به کفن امام حسین هم رحم نکردن(خدا میدونه چقدر سختمه که این کلمات رو بنویسم) سر حسین(ع) با اون توصیفاتی که هممون میدونیم؛ از بدنش جا شده و برای ابن مرجانه فرستاده میشه
برام جالب بود در تهذیب الکمال که یکی از منابع متعبر تاریخی هم هست؛ ذکر شده که عصر عاشورا بارانی به رنگ و حالت خون از آسمان شروع به باریدن کرد. این باران همزمان در "کوفه"؛ "خراسان" و "شام" هم باریده بود تا دلیلی باشه برای اونایی که به حقانیت این اتفاق شک دارند. لینک نوشته رو -در اینجا- میذارم کامل خودتون بخونین "و بیندیشید"
و این آغازگر دوران مظلومیت اهل بیت بود..
تو قسمت بعدی عاشورا_نامه به شخصیت های مهم و تأثیر گذار و چگونگی هدایت کردن این جریان به سمت شهادت امام حسین(ع) میپردازیم.
و البته احتمالا نوشته ها به 2 نوشته در هفته محدود بشه. سعی میکنم یکشنبه ها و چهارشنبه ها منتشر کنم ولی بیشترم شد دیگه ببخشید :)
#عاشورا_نامه #شام_یازدهم
#حر #mrhamedr