برام جالبه ک یه "بانو" تو تاریخ سازی چقدر میتونه مؤثر باشه
خیلی دوست دارم توجیه اونایی ک میگن "زن" تو اسلام نابوده و براش شخصیت قائل نمیشن رو درمورد حضرت زینب بشنوم. همه جا اسطوره سازی هایی ک تهشم خیلی معلوم نی کجاس؛ بر پایه یه شخصیت مرده. درحالی که ماها نمونه واقعی داریم...
مثل حضرت فاطمه(س) و بانو زینب(س) تو تاریخ نبوده و نیست و نخواهد بود...
عاشورا به بانو زینب(س) سر پاس...
بنظرم دخترامون به حضور همچین الگویی تو زمین باید افتخار کنن. نه فقط مسلمون. "همه".
امروز خطبه ی حضرت زینب(س) در شام و مجلس یزید رو داریم. شاهکار بانو در مجلسی ک قرار بود مایه ی رسوایی اهلبیت(ع) باشه ولی...
"قبری ک برای بقیه کندی؛ تا ابد باعث سوزش خودت میشه. بسوز در جهنمی ک خودت برای خودت ساختی. و در آن جاودان باش..."
«زینب دختر علیبنابیطالب(ع) برخاست و فرمود حمد مر خدای پروردگار جهانیان را سزاست، و درود خدا بر محمّد و بر همه آل او باد، خدا راست فرموده که فرمود: «سپس پایان کار آنان که بد کردند این است که آیات خدا را تکذیب کرده و بدانها استهزا کنند» (روم: ۱۰)»
"پایان کار آنان ک بد کردند؛ تکذیب و تمسخر آیات خداست"
فکر کنم همین یه جمله برای کل امروزمون کافی باشه. پاشین برین خونه هاتون. نوشته تعطیله !
یه لحظه!!!
فکر کن شروع یه خطبه همچین چیزی باشه.
بیشتر مشتاق شدم ادامشم بدونم!
«ای یزید، آیا گمان بردهای حال که جای جای زمین و آفاق آسمان را بر ما گرفتی و بستی و ما چونان کنیزان رانده شدیم، مایه خواری ما و موجب کرامت توست!! و حکایت از عظمت مکانت تو دارد که این چنین باد در بینی انداختهای، و برق شادی و سرور از دیدگانت میجهد، حال که دنیا را برای خود مرتّب و امور را برایت منظم میبینی، و ملک و سلطنت ما برایت صافی گردیده.؟»
تفاوت لحن هارو احساس میکنین دیگه؟ با غرور و شکوه تمام داره حاکم رو زیر سؤال میبره. اونم حکومتی ک به وضوح میبینیم "غصب شده". اینکه چرا و چگونه رو فعلا کاریش ندارم.
فقط یه صحبت: اون لحظه رو تصور کنین... "مجلس یزید. نگاه ها همه به شما؛ کل مملکت داره نگاهتون میکنه. درمقابل باطل ایستادی. حالا میخوای حقیقت رو بگی. حقیقتی ک میدونی ممکنه جونت رو هم ازدست بدی بخاطرش"
و چه کسی جز بانو زینب شایسته تر برای این صحبت...
«لختی آرام گیر، مگر سخن خدای را فراموش کردهای که فرمود: «گمان مبرند آنان که کافر شدند و ما آنان را مهلت دادیم، (این مهلت) برای آنان خیر است، ما همانا مهلت دادیم آنان را که بر گناه خود بیفزایند و برای آنان عذاب خوارکننده خواهد بود» (آل عمران: ۱۷۸).»
یزید ی لحظه وایسا. تند نرو. شاخ بازیم در نیار. فکر نکن خدا خیلی عاشق چش و ابروت بوده ک گذاشته به اینجا برسی. خدا بهت مهلت داده ک اون دنیا حسابی از خجالتت در بیاد.
چون اگه خدا میخواستت؛ قطعا تو سختی قرارت میداد. هرچی تحت فشار تر باشی؛ الماس وجودت گرانبها تره...
بقول شاعر: هرکه در این بزم مقرب تر است/ جام بلا بیشترش می دهند
«آیا این از عدل است ای فرزند آزادشدهها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه اسیر؟! پردههایشان را دریدی، و چهرههایشان را آشکار کردی، آنان را چونان دشمنان از شهری به شهری کوچانیده، ساکنان منازل و مناهل بر آنان اشراف یافتند، و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهرههایشان را نگریستند، در حالی که از مردان آنان حامی و سرپرستی همراهشان نبود.»
"آیا این از عدل است..." پدر تورو ما آزاد کردیم. اونموقع این درسته ک با ما این رفتار ها بشه؟
چه رفتار هایی؟
—- هتک حرمت
—- زمینه سازی برای نگاه های آلوده
حرف از شهادت نزده هنوز... دقت کنین! میگه تو به کدوم عدالتی کنیز های خودت پشت پرده اند درحالی که زمینه رو برای نگاه های آلوده به ما فراهم کردی؟
سوای بحث حاکمیتی ک اینجا گفته؛ میخوام یه سؤال بکنم: "چرا زمینه رو برای نگاه های آلوده فراهم میکنید؟"
«چگونه امید میرود از فرزند کسی که جگرهای پاکان را به دهان گرفته و گوشت وی از خون شهداء پرورش یافته است؟! و چگونه در دشمنی ما اهل البیت احتیاط کند آن که نظرش به ما نظر دشمنی و کینهتوزی است؟! آن گاه بدون احساس چنین گناه بزرگی بگویی:
(اجداد تو) برخیزند و پایکوبی کنند و به تو بگویند:ای یزید دست مریزاد، در حالی که با تازیانه و عصایت بر دندانهای پیشین ابی عبد اللَّه علیهالسلام بزنی. چرا چنین نگویی، و حال آن که از قرحه و جراحت پوست برداشتی و با ریختن خون ذرّیه محمّد صلّی اللَّه علیه و آله که ستارگان زمین از آل عبد المطلباند خاندان او را مستأصل کردی و نیاکان خود را میخوانی، و به گمان خود آنها را ندا در میدهی.»
باطل رحم نداره. از باطل امید کمک خواستن نشدنیه. واضح داره میگه از "باطل" طلب کمک نکنین.
—جناب یزید! تو اینهمه گناه کردی و احساس گناه هم نداری. این یه طرف. تازه خوشحال و خندون داری میگی اجدادت بهم افتخار میکنن؟ مطمئنی حالت خوبه؟
«(ای یزید) زودا که به آنان بپیوندی و در آن روز آرزو میکردی کهای کاش شل بودی و لال و نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را که کردی. »
واقعا خیلی جرئت میخواد این حرف رو در مقابل حاکم زدن. در مقابل باطل زدن
"مگر اینکه به حق بودن خودت ایمان داشته باشی"
«خداوندا حقّ ما را بگیر، و از آن که به ما ستم کرد انتقام ستان، و غضب خود را بر آن که خونهای ما را ریخته، حامیان ما را کشته فرو فرست.»
این حق گرفته شده؟ بنده ک فکر نمیکنم و بنظرم تا وقتی ک مهدی(عج) قیام کند؛ این حق پابرجاست...
"خون حسین (ع) را فقط قیام مهدی(عج) خاموش خواهد کرد..."
«(ای یزید) به خدا سوگند جز پوست خود را ندریدی و جز گوشتت را نبریدی، بیتردید بر رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله وارد میشوی در حالی که خون ذرّیهاش را ریختی و پرده حرمت فرزندانش را دریدی و این جایی است که خدا پراکندگیهایشان را جمع و پریشانیهایشان را دفع، و حقوق آنان را بگیرد «آنان را که در راه خدا به شهادت رسیدند مرده مپندار، بلکه زندگانی هستند که در نزد پروردگارشان مرزوقاند» (آل عمران: ۱۵۷). »
جرئت نمیکنم چیزی بگم جز اینکه خدا برای هیچ کسی اون لحظه رو نخواد
«(ای یزید) همین قدر تو را بس است که خدای داور، و محمّد صلّی اللَّه علیه و آله دشمنت و صاحب خون، و جبرئیل پشت و پشتوان باشد، و زودا بداند آن کس که فریبت داد و تو را بر گرده مسلمانان سوار کرد، چه بد جانشینی برگزیده، و کدام یک مکانتی بدتر داشته نیرویی اندکتر دارد.»
اینهمه ثروت جمع کردی. خب بعدش؟ به اهل بیت هتک حرمت کردی؟ خب بعدش؟
"حالا با خدا طرفی و جبرئیل" واقعا فک کردی حریفی؟ در این حد پست؟ آتش نوش جانت! از بقیه ی عذاب ها نمیگم چون وحشتناک وحشتناکه.
« یزید، گر چه دواهی و بلاهای زیاد از تو بر من فرود آمد ولی هماره قدر تو را ناچیز دانسته فاجعهات را بزرگ، و نکوهشت را بزرگ میشمرم، چه کنم که دیدگان، اشکبار و سینهها سوزان است.»
"چرا یزید رو کوچک و بلاهایش را بزرگ می داند؟"
جز تاریخ سازی و اینکه اهمیت عاشورا رو نشون بده مگه چیز دیگه اییم هست؟
عملا داره میگه تو عددی نیستی ولی من چون با تاریخ کار دارم؛ فاجعه ای ک خلق کردی رو بزرگ میدونم چون تاریخ باهاش کار داره. قراره درس بگیره "اگه بگیره..."
« شگفتا و بس شگفتا کشته شدن حزب اللَّه نجیبان به دست حزب شیطان طلقاء است، از دستهای پلیدشان خونهای ما میچکد، و دهانهای ناپاکشان از گوشت ما میخورد، و آن جسدهای پاک و پاکیزه با یورش گرگهای درنده روبروست، و آثارشان را کفتارها محو میکند، و اگر ما را غنیمت گرفتی، زودا دریابی غنیمت نه که غرامت بوده است، آن روز که جز آنچه دستهایت از پیش فرستاده نیابی، و پروردگارت ستمگر بر بندگانش نیست، و شکایتها به سوی خداست. »
"پروردگارت ستمگر بر بندگانش نیست"
از یه طرف حس میکنم داره میگه راه توبه بازه. اینهمه خیانت کردی ما میتونیم ببخشیمت و از یه طرفم حس میکنم داره میگه خدا حق مارو از تو و اجداد و "مسیری که خلق کردی" میگیره. با توجه به متن؛ دومی بیشتر میخوره. اونروزی ک هرچیزی ک بعنوان غنیمت گرفتی به هیچ دردیت نمیخوره...
حالا اگه میتونی کاری بکن آقای ادعا...
«هر کید و مکر، و هر سعی و تلاش که داری به کار بند، سوگند به خدای که هرگز نمیتوانی، یاد و نام ما را محو و وحی ما را بمیرانی، چه دوران ما را درک نکرده، این عار و ننگ از تو زدوده نگردد.»
"تو هیچی نیستی در مقابل قدرت خدا. هرکاری دوست داری بکن. نمیتونی یاد و خاطره ی مارو محو کنی... هیچ کس نمیتونه"
«آیا جز این است که رأی تو سست است و باطل، و روزگارت محدود و اندک، و جمعیت تو پراکنده گردد، آری، آن روز که ندا رسد: أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ.»
اگه یادتون باشه اون باری ک حرف از باطل زدیم؛ یه دسته بودن ک به واسطه ی اصل باطل معنا پیدا میکردن.
داره میگه ک وقتی خودت محو بشی اونام از اطرافت پراکنده میشن. مثل مگس هایی که از سطل آشغال دور میشن...
و فراموش نکن روزی که "قطعا لعنت خدا بر ظالمین است"
"ظلم"
دقت هم بکنین که یزید خودشو خلیفه ی مسلمین میدونه. "ظلم الزاما از طرف دشمن نیست". اون ک جنگه. ظلم از بقولی "خودی ها" هستش.
و از اون مهمتر؛ واکنش حسین(ع) و بانو زینب(س) درمقابل ظلم چی بوده؟
قطعا یه گوشه ساکت ننشستن. چیزیم ک واضحه اینه ک تو صحبتاشون تمسخر نمیبینی.
ظالم رو با خاک یکسان میکنه بدون کوچکترین توهین و تمسخری...
«پس حمد مرا خدای راست که برای اوّل ما سعادت و مغفرت، و برای آخر ما شهادت و رحمت مقرر فرمود. از خدا درخواست میکنیم ثواب آنان را تکمیل فرموده و موجبات فزونی آن را فراهم آورد، و خلافت را بر ما نیکو گرداند، چه او رحیم و ودود است، خدای ما را بس است چه نیکو وکیلی است.»
یه سؤال؟ "اول ما" کیه و "آخر ما" کیه؟
اول ما ک قاعدتا پیامبر خدا حضرت محمد(ص) هستش.
درمورد "آخرِ ما" هم جز حضرت مهدی (عج) نمیتونم چیز دیگه ای بگم. تو روایات هم داریم ک حضرت مهدی(عج) به شهادت میرسه
حضرت زینب(س) به اون واضحی داره درمورد حضرت مهدی اونم وسط مجلس کوفه میگه. نمیدونم حرفمو چجوری بگم ولی دیگه یه نفر چقدر میتونه خودشو ب اون راه بزنه ک این حقیقت رو کتمان کنه...
#الهم_عجل_لویک_الفرج
آمین...
#عاشورا_نامه #شام_شانزدهم
#حر #mrhamedr