MrHamedr
MrHamedr
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

#عاشورا_نامه قسمت هفتم

آخ آخ آخ... امروز از اون روزاس...

انگار قراره دنیا اوج بی مهریشو به الگوی شهیدان و مردان تاریخ نشون بده. و گویا دست تقدیر امروز به جای گل؛ قراره با بوته ای از خار به استقبال پادشاه دوعالم بره. خاری که در نهایت میره تو چشم دشمنان حق و حقیقت...


امروز 2تا اتفاق مهم میفته(ای بابا هرروز که شد اتفاق مهم که.) درواقع کل تاریخ عاشورا و محرم خط به خطش درسه کلمه به کلمش شکوه و وصف رشادته.بگذریم...


یکی از اتفاقایی که امروز افتاد آغاز بستن آب به روی حسین(ع) هستش و عمده صحبتمونم پیرامون این موضوع خواهد بود.

و همون شعر معروف "از آب هم مضایقه کردند کوفیان..."

در این روز ابن زیاد به عمر بن سعد نامه‌ای بدین شرح نوشت: «اما بعد؛ آب را بر حسین و اصحابش ببند و قطره‌ای آب ننوشند،..."

نمیخوام خیلی وارد سیاستش کنم ولی این فشار برای چیه؟ مگه خودشون نمیدونن حقه؟ د آخه برا چی اینهمه از همه جهت فشار میارین؟ والا شعورم خوب چیزیه...(ببخشید یکم احساساتی شدم)

هی میخواد بگه ببینین؛ چون باطلن ماها اینقد بهشون فشار میاریم که نتونن خیلی کار خاصی بکنن و "آزار برسونن" درحالی که امام حسین(ع) واقعا کی آزارش ب مورچه حتی رسیده ک این بار دومش باشه؟

مورد بعدی مگه آب مهمترین ماده برای زندگی نیست(بجز هوا)؟ خب با این وضعیت میخوان تا حد امکان و تا اونجا ک میتونن فشار بیارن که حسین(ع)؛ تسلیم بشه. ولی کور خوندن.


در تاریخ نقل شده که عبیدالله بن ابی حصین ازدی به آواز بلند گفت: ای حسین! به آب بنگری که چون آسمان است؟ به خدا از آن قطره‌ای نچشی تا از تشنگی بمیری.

و پاسخ حسین(ع) هم در خور توجهه: "بار خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را نیامرز"

و خب... طبق اسناد تاریخی به بیماری "استسقا(بیماری عطش شدید)" دچار شد و هرچی آب میخورد تشنگیش برطرف نمیشد تا اینکه آغوش عذاب الهی نائل آمد...


عاقا یه سؤال: وقتی حسین(ع) میتونست با یه دعا؛ همچین کاری بکنه؛ خب ینی نمیتونست دعا کنه کل لشکر دشمن نابود بشن یا هرچیزی و خدا هم که قطعا بی تفاوت نخواهد بود به دعای بنده ی برگزیدش که این جریانات رو نداشته باشیم؟

یکم فکر کنین بعد جوابی ک بنده بهش میدم رو بخونین.

خب فکر کردین؟ مطمئن باشم ینی؟ یکم دیگه ام فکر کنین.

بگم؟

گفتم : اول اینکه هیچکدوم از پیامبرا و اماما قصدشون نابودی و تموم کردن جان کسی نبوده. همونطوری ک هیچ پیامبری شروع کننده ی جنگ نبود مگر برای داد خواهی از مظلوم. پس این دعا کاملا بی معنیه.

از یه طرف خب دعا کنه همه هدایت شن. اونموقع تکلیف اراده و اختیار انسان ها چی میشه؟ "اونا مختار به انتخاب مسیر درست هستن نه مجبور". و این اصل هدایت رو زیر سؤال میبره. اونموقع فرق تو با یه حیوان که به زور در مسیر درست قرارش میدن چیه؟

کاش یاد بگیریم به مسیر درست تشویق کنیم نه اجبار...

یه مورد دیگه هم هست: ماها الآن امام حاضر داریم؟ نداریم دیگه... امام زمان هم که از نظر ها غایبه. اگه حسین(ع) همچین کاری میکرد اونموقع ماهایی که تو عصر حاضر بودیم هیچ تلاشی برای حق نمیکردیم چون "منتظر یه معجزه بودیم" نه اینکه خودمون قدم برداریم به سمتش. این حرفو خوب بخونین. "خودمون قدم برداریم به سمتش"


"رهی که جسم بی سرِ؛ امام بی تنم به آن

نشانه ای برای این؛ جهاد فاضلانه شد"(تیکه ای از شعر خودم)


و برسیم به اتفاق دوم امروز: رسیدن مسلم ابن اوسجع "به اتفاق خانواده" و پیوستنش به لشکر و اهل بیت حسین(ع).

مسلم شبانه بهمراه خانواده از کوفه فرار کرده بود و به یاری حسین(ع) شتافت. برخلاف خیلی ها که "کر و کور و لال..." بودن.

بجز پیوستن خود مسلم یه اتفاقیم ک بنظر کم اهمیت افتاد اینه که" تنهایی نیومد. خانواده رو هم آورد"

شاید بگین خب چ کاریه؟ چرا خانواده

اینو دیگ نمیگم فکر کنین خودم زودی میگم:

اول اینکه قطعا اگه تنها میموند دلتنگ خانواده و ... میشد اونم تو اون شرایط.

دومیش اینکه بنظرتون کوفیان اون خونواده رو راحت میذاشتن؟ قطعا نه.

و سوم: "کجا بهتر از آشیانه ی امام حسین(ع)برای پناه داشتن و رستگار شدن؟


خب اینم از این.

تموم شد دیگه. منتظر چی هستین؟

#عاشورا_نامه #شام_هفتم


#حر #mrhamedr

عاشورامحرمامام حسینکربلاپیام حسین
https://redl.ink/mrhamedr
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید