+ خب دیگه از لاک ات چی میتونی بهم بگی؟
- دیگه اینکه من بالاتر و بهتر از لاک خودم سراغ ندارم. تو دنیا تک عه. اصن مثلش نیست :)
+ هستا... مطمئنی نیست؟ فقط خداس که بالاتر از اون نیست...
- اصن تو چی میفهمی (...)...(...) برو گمشو. لاک من بهترینه!
+ ...
خب ما تا اینجا میدونیم لاک چیه، خصوصیات اصلی هر لاک چی هستش، چجوری شکل میگیره، چجوری بفهمیم خصوصیات لاک از کجا میاد و لاک پشت چی پشت لاکش قایم کرده و در نهایت اینکه چجوری با لاک پشت ارتباط بگیریم
این قسمت فقط و فقط به یه موضوع برمیگرده: ما چه کاری برای لاک پشت ازمون بر میاد؟.
قبل اینکه بخوام موضوعو شروع کنم یه درخواست/انتقاد: ما مشاور و روانشناس و دکتر روانشناس و ... نیستیم. پس ازتون خواهش میکنم لطفا ژست مشاور و روانشناس به خودتون نگیرین در مواجهه با لاک پشت. اون قبل از اینکه یه لاک پشت باشه، یه آدمه.
پایه ی تئوری تفکر لاک پشتی؛ تئوریِ انتخابه.
بصورت خلاصه تئوری انتخاب میگه حداقل 70درصد اتفاق هایی که برای ما میفته و احساسات و ... امون حاصل انتخاب های خود ما هستن و نهایتا 30درصد حاصل اقدامات و اتفاقات بیرونی. و اینکه ما بصورت کامل روی افکار خودمون و به روش های غیرمستقیم حداقل 90درصد روی ناخودآگاه و احساسات خودمون کنترل داریم. از طرفی 90درصد اتفاقات بیرونی، خارج از کنترل ما هستن و بهتره روی اونا متمرکز نشیم.
طبق تئوری تفکر لاک پشتی؛ هیچ کسی لاک پشت بدنیا نمیاد. انتخاب های والدین(لاک تربیت) اونو تبدیل به لاک پشت می کنه. و لاک تربیت به مرور بقیه ی لاک ها رو میسازه. پس در ابتدا لاک تربیت نقش لاک مادر رو داره و در ادامه نقش بقیه ی لاک ها پررنگ تر میشن و شاید حتی لاک دیگری لاک مادر بشه (تو پرانتز بگم که بیشترِ لاک های مادر یا لاک تربیت اند یا لاک فکر). پس اگه بخوایم لاک برای همیشه حذف بشه، اول لازمه تلاش کنیم خودمون لاک پشت نباشیم(رونوشت به تمام لاک پشت های سرزمینم) چون در هر حالت پدر یا مادری که لاک پشت باشن، اون لاک رو به فرزندشون منتقل میکنن. پس #لطفا_لاکپشت_نباشیم.
یه نکته: در مواجهه با لاک پشت چی کار نکنیم؟
خب: حالا چیکار بکنیم؟
بنده مشاور و روانشناس نیستم. صرفا یه محقق ام که بنظرم کل مشکلات فعلیِ کره یِ زمین از لاک میاد. پس شروع کردم به نوشتن. لطفا اگه روانشناس یا فرد با تجربه تری داریم، لطفا صحبتمو اصلاح کنه.
از طرفی، ما با لاک پشت هایی که مطلقا نمیخوان اصلاح شن به هیچ عنوان کاری نداریم - البته به شخصه اعتقاد دارم هیچ کسی نیست که نخواد بهتر بشه - ولی روی صحبتم با کساییه ک حداقل این حس رو دارن که کامل نیستن و میتونن خیلی بهتر بشن و شاید راه رو گم کردن یا هرچیز دیگه ای...
بصورت کلی، 2تا راهکار پیشنهاد میدم که تضمین شده هر جفتش جواب میده! و سعی میکنم بازش کنم.
یادمون باشه که ما هیچوقت قرار نیست لاک پشت رو مجبور به چیزی کنیم که نمیخواد. ما فقط بهش پیشنهاد میدیم. اون پیشنهاد رو براش جذابش میکنیم. بهش افزودنی و ... میزنیم که خوشمزه بشه. خوش رنگش میکنیم. خوش بو اش میکنیم و در نهایت دارو رو توی یه غذای خیلی خوشمزه و خوش رنگ و لعاب به خوردش میدیم. این همه ی کاریه ک ما در مواجهه با لاک پشت انجام میدیم
یکی از بزرگترین مشکلات افراد تو هر جامعه ای اینه که ماه رو میبینن. تنها کاری که لازمه بکنن اینه که دستشونو دراز کنن و ماه رو مال خودشون بکنن ولی یه دیوار نامرئی هست که معمولا مانع اینکار میشه و فرد رو به 4تا ستاره بازی محدود میکنه. همچین افرادی معمولا درحال تحسین بقیه ان ولی خودشون هیچوقت تحسین نمیشن. یا اگرم بشن محدوده.
ما چیکار میکنیم: اون سقف رو پیدا میکنیم. محدودیت ها و خوبی هاشو؛ و یه پیشنهاد فرایِ اون سقف بهش میدیم. واکنش ها معمولا به این شکله
کاملا طبیعیه این رفتارها. اصن بخاطر همینه که لاک پشته طرف. اگه اون میتونست پاشو فراتر از لاکش بذاره که لاک پشت نبود!
این صحبتو شما شاید باور نکنین:
"ولی رفتار لاک بشدت شبیه یه بچه ی بین 2-3تا 5ساله. شما فک کن میخوای یه پفک رو از اون بچه بگیری و بهش طلا بدی و بخوای بهش بفهمونی که این با ارزش تره."
و شاید بخاطر همین باشه که حذف یه لاک اینقدر سخت باشه. طبیعتا هیچ کسی انتظار رفتارهای 3-5ساله رو از یه جوون17-24ساله نداره(تقابلِ مَنِ کودک و مَنِ بالغ- اینجا درموردش بخونین -). شما مرکز تعادل این دو بخش رو پیدا میکنی (جایی که رفتارهای کودکانه به وسیله ی رفتارهای کنترلی با تفکر اصلاح گر مقابله میکنن). و اونو عملا برش میداری.
چجوری بَر میداریش؟
تمام راه هایی که یه پفک رو از یه بچه میگیری و بهش میقبولونی که طلا با ارزش تره و نحوه ی صحبت و حسّ محبت و دوستی و ... رو کاملا تو ذهنتون تجسّم کنین. با مخالفت هایی که بچه ممکنه بکنه(که قطعا میکنه).
این دقیقا به همون شکله! شما یه فکر و یه روند و یه دیدگاه رو بهش آب و تاب میدی و خوشمزش میکنی. و تو لحظه ی مناسب با اون سقف جابجاش میکنی.
بهتر بگم:
شما عملا یه قسمتی از لاک رو برمیداری و لاک پشت رو توی مسیری قرار میدی که ذره ذره حس کنه چقدر این قشنگتره و اینجوری جذابتر و درست تر و ... است
وقتی برش داری(حذف این واقعا آسونه)،از اینجا به بعد همه ی کاری ک لازمه بکنین اینه که حمایتش کنین. عملا لاک حذف نشده. ما فقط داریم ذره ذره تیکه های لاک رو ازش جدا میکنیم و یه زندگی جدید براش میسازیم. و در نهایت ما یه لاک پشت داریم که دیگه لاک پشت نیست!
تیتر دقیقا گویای این بخشِ موضوع هست. صحبتم تو این قسمت خلاصه تره ولی بنظرم از پیشنهاد بالا سخت تره: ما جوری رفتار میکنیم که انگار نه انگار لاک وجود داره. بخوام یه جورِ دیگه بگم:
ما - در عین اینکه محدودیت ها و خط قرمز های لاک رو میدونیم، جوری رفتار میکنیم که طرف لاک پشت نیست. و یه آدم عادیه. و به مرور سعی می کنیم با نادیده گرفتنش؛ حلّش کنیم.
لاک پشت ها در جامعه واکنش هاشون - معمولا، نه همیشه - به یه شکله. و بخاطر همین درددل های مشترکی دارن. بعد از شنیدن صحبت هاشون و احیانا مقداری دلداری و موارد اینچنینی سعی میکنیم خودشونو در تقابل با لاک قرار بدیم
سؤالات کلیدی اینجا اینه:
"خودت چی فکر میکنی؟"
"بنظرت چیکارش میشه کرد؟"
"بنظرت کدوم درست تره؟"
"بنظرت چجوری میشه کنترلش کرد؟"
اگه یادتون باشه گفتیم لاک پشت خودش لازمه با لاکش مقابله کنه. و همه ی کاری که ما میکنیم اینه ک بهش پیشنهاد بدیم و اون پیشنهادو براش جذاب کنیم.
همین!