تفاوتی ندارد اگر محصولی را معرفی میکنیم و یا در هر موقعیتی پیشنهادی به کسی میدهیم و او را به انجام کاری ترغیب میکنیم. اگر بخواهیم طرف منظورمان را خوبی متوجه شود و قضاوت منفی درباره آنچه ارائه میدهیم نداشته باشد باید نحوه معرفی ایده و ارائه راهحلمان را فرایندهای ذهنی و فیلترهای شناختی مخاطب همخوانی داشته باشد.
#پرزنت_جادویی به نحوه معرفی و ارائه پیشنهاد به مخاطب اشاره دارد. این پرزنت به شیوهای انجام میشود که به صورت طبیعی از فیلترهای ذهنی عبور کند و در ناخودآگاه پذیرفته شود.
یکی از مدلهای کاربردی در این زمینه مدل ووداسمال Woodsmall است. ووداسمال از پیشگامان درمان خط زمان در #تحقیات_روانشناسی است و براساس #پژوهش_کاربردی مدلی را برای استفاده در #مذاکره_فروش پیشنهاد کرده است. براساس این مدل چهار فرایند ذهنی همزمان به فیلتر کردن و بازنمایی اطلاعات میپردازند.
در این مدل ابتدا افراد براساس مهمترین #فرایند_ذهنی که الگویابی است درباره شباهت و یا تفاوت آنچه ارائه شده است با گزینههای جایگزین قضاوت میکنند. برخی، فقط از آنچه شباهت کامل با کاری که بدون حضور ما (فروشنده یا پیشنهاد دهنده) انجام میدادند، استقبال میکنند. #ووداسمال تعداد این افراد را 10% کل جامعه شناسایی کرده است. برخی هم تنها از آنچه تفاوت کاملی با هر چیز دیگری داشته باشد استقبال میکنند. این تجربهپذیرهای افراطی هم حدود 10 درصد افراد جامعهاند. دو گروه دیگر شباهت با کمی تفاوت (55% افراد) و تفاوت با کمی شباهت را میپسندند (25% افراد)
در مراحل بعدی فیلترهای ذهنی که تعیین کننده شباهت و تفاوت هستند و در پنچ گروه تعریف شدهاند معرفی میشوند. سپس فیلترهای اطمینان از صحت قضاوت در مرحله پیشین و درنهایت فیلترهای بازنمایی اطلاعات قرار دارند. اگر به این موضوع علاقهمندید از سایت مسترکاریزما به پادکست گوش دهید (40% جامعه در مدل ووداسمال شنیداریاند!) و همانجا یا فیلم آموزش این مدل را از کلاس MBA دانشگاه تهران تماشا کنید (40% افراد در مدل ووداسمال تصویری هستند!)