دلم میخواد اینستاگرام نرم و پستها و استوریهای سخیف و سطحی و گردن به پایینی رو نبینم. ولی هنوز ذهنم کنجکاوی دیدن این پستها و استوریها رو داره. چون هنوز اونقدر خودم از این سطحی بودن جدا نشدم که نتونم تحملشون کنم و دیگه ذوقی براشون نداشته باشم.
امشب دلم خواست که توی خونه نشینم جلوی تلویزیون و هیولای مهران مدیری رو نبینم و به جاش بشینم بار هستی رو ادامه بدم. اما ذهنِ سطحی، شوق هیولا رو داشت.
دلم میخواد نخوابم و کار کنم. اما ذهن هنوز اونقدر در شوق پیشرفت نمیسوزه.
و خیلی کارها رو میخوام بکنم و کارهای زیادی رو میخوام نکنم که تو جفتش شکست خوردم.
نمیدونم مسیر کدوم وریه؟
کارها رو باید درست کرد تا ذهن تغییر کنه یا اینکه ذهن رو باید تغییر داد و بقیهش خودش درست میشه؟
شایدم دو طرفس.
نمیدونم