تو کتاب قدرت برنامه ریزی اثر برایان تریسی، میخونیم که:
استقلال فکری
در این جا تمرین ساده ای را با هم می بینیم: مشخص کنید هزینه یک زندگی راحت برای شما چقدر خواهد بود، حتی اگر درآمدی نداشته باشید. هزینه مسکن، غذا، حمل و نقل، درمان، سفر و سرگرمی را در نظر بگیرید. این عدد را در ۱۲، تعداد ماههای سال ضرب کنید و سپس حاصلضرب را در ۲۰ ضرب کنید (تعداد سال های پس از بازنشستگی). حاصل، هدف بازنشستگی شما را نشان می دهد. این رقمی است که باید پس انداز کنید تا از نظر مالی به استقلال برسید.
سپس ارزش خالص دارایی خود را تعیین کنید. روی کاغذ دقيقه محاسبه کنید که امروز ارزش دارایی هایتان چقدر است. تصور کنید می خواهید همه آنها را فروخته و به یک کشور دیگر بروید. صادق باشید. اگر تمام دارایی هایتان را به صورت نقدینه در آورید، چقدر پول خواهید داشت؟ بانک ها نیز هنگام دادن وام همین تحلیل را انجام می دهند. بانک وام دهنده می خواهد بداند شما چقدر دارایی دارید. مالک چه چیزهایی هستید و چقدر پول نقد در اختیار دارید.
اکنون یک نقطه آغاز مالی، ارزش کلی و جاری و یک مقصد مالی دارید، رقمی که می خواهید در سال های آینده به آن برسید، حال برای انجام کارتان آماده اید
خیلی ها اولش میگن که چه فکر خوبی!! حالا با یک مقصد معین داریم پیش میریم. مثل قایقی نیست که فقط داره پارو میزنه و گاهی هم پارو زدن هاش توسط دیگران مورد تشویق و گاهی عکس این موضوع اتفاق میفته، اما هیچ هدفی نداره. دیگه میدونیم داریم به کدوم سمت میریم و ...
اما تعیین مقصد خیلی سخت تر از اون چیزیه که فکر میکنید !!
نمیخوام زیاد در موردش صحبت کنم و بحث زیاد فلسفی بشه، اما باید خیلی توجه به این کنیم که که تعیین هدف یعنی مقصد تو؛ یعنی جایی که ممکنه حتی سوخت زندگیت نتونه تو رو به اونجا برسونه و یا حتی وقتی که تو رو برسونه، امکانات لازم برای رسیدن به موقعیت دیگه ای، در صورتی که اون موقعیت مورد رضایت تو نباشه رو نده. پس باید خیلی مواظب باشیم تا مقصد رو درست تعیین کنیم.
از اصل موضوع دور نشیم!
طبق صحبت های برایان تریسی، قراره لیستی نوشته بشه از چیزهایی که داریم و یک لیستی از چیزهایی که میخوایم بهشون برسیم.
نوشتن این لیست در ابتدا خیلی ساده به نظر میرسه، چون نیازهای ما گاها ،به قول یک مثال قدیمی، جلوی چشممون یورتمه میرن اما گاهی هم از نظر ها مخفی میشن. یعنی حتی فکر جن هم بهشون نمیرسه! مثال کی فکر میکرد یه مریضی همهگیر بیاد و زندگی هایی رو خراب کنه و ...
تکنیک خوبی که برایان تریسی ارائه داده، تکنیک بازگشت از آینده است! یعنی اینکه خودت رو در آینده فرض کنی و ببینی که در آینده به چه چیزهایی نیاز خواهی داشت! چرا؛ چون همین الان باید به دنبال رسیدن بهشون باشی! همین الان!!!
میخوام این مقاله راهنماییای باشه برای افرادی که دنبال این هستن تا لیست خودشون رو بنویسن!
جدا از همه ی تکنیک ها و لیست ها، گاهی مراجعه به تجارب دیگران، طرز تفکر دیگران و خوندن یک سری مقالات راجب گذشته، حال و آینده، میتونه خیلی کمک کنه به اینکه لیست خیلی خوبی داشته باشیم
*مطمئنا سرچ کردن توی دنیای اینترنت میتونه خیلی کمکمون کنه اما اینکه لیست هایی رو ببینی که از جنس افرادی است که اکثرا تو کشور تو زندگی کردن، سبک زندگی شبیه تو دارن، با محدودیت هایی مثل محدودیتهای تو مواجه هستن و از باهوشترین افراد روی زمین هستن❤️، میتونه خیلی خیلی کمک کنه!
میخوام اینجا، مواردی از لیست خودم رو براتون بزارم و ازتون بخوام، تا شما هم تا جایی که براتون ممکنه، حداقل سه مورد از موارد لیستتون رو بگین تا بتونیم یک لیست کاملی برای رسیدن به موفقیت داشته باشیم.
۱- خانه ی شخصی ?: فکر میکنم تنها چیزی که جزء پنج تای اول لیست هر شخصی هست. داشتن یک خونه ی خوب و بزرگ با امکانات رفاهی مد نظرمون مثل یک فضای سبز قشنگ، یک گلخونه ی به تمام معنا، استخر و امکانات ورزشی مثل باشگاه بدنسازی خونگی، یک پارکینگ بزرگ پر از مورد دوم?????
۲- خودرو ?: بالاخره نمیشه وقتی توی اوج آرزو هات هستی، پیاده این طرف و اون طرف بری که?
جدا از شوخی، داشتن یک ماشین هم از یکی از مواردی هست که تو لیست خیلیهامون پیدا خواهد شد. حتی باید به فکر خودرو برای همسرمان هم باشیم و حتی به فکر خودرو برای فرزندانمان!
۳- کار?: مطمئنا کار که از اون به عنوان جوهره ی مرد یاد میشه، لازمهی زندگی هر شخصی هست اما خوب خیلی که به شغل شریفِ فرش و تلوزیون فکر میکنن، یعنی توی خونه روی فرش بخوابن و تلوزیون تماشا کنن، که اتفاقا به نظر من شغل خوبی است، به شرطی که نظر رو هیچ کاری نکردن و پول در آوردن باشد نه صرف فرش و تلوزیون
مطمئنا با رسیدن روزی که مورد چهار رو داشته باشین،?????
وقتش میرسه که کمی استرس خودتون رو کاهش بدین و کمی به فکر خانواده و خودتون باشین!
۴- شرکت ?: البته که منظور من از شرکت، انواع شرکت های کامپیوتری، شرکت های دانش بیان، شرکت های مهندسی، شرکت های حسابداری، شرکت های صنعتی و ... است. همان هایی که اکثرا در سریال های ایرانی از آن به عنوان کارخانه یاد میشود.
۵- ملک تفریحی ?: که ممکن است گاهی شما به چیزهایی مثل ویلا یا ساحل های خصوصی برای عشق شمالها، باغ تفریحی برای عشق سرسبزی و باغ و باغات، و یا باز هم ویلا و ساحل برای عشق جنوب ها!
صد البته موقعیتها و مکان های دیگری هم وجود داره که از ذهن من خارجه، یعنی من حتی تو رویا هم بهشون نمیتونم فکر کنم:(
۶-کامپیوتر شخصی ?: هزاران برنامه های تخصصی و سنگین و بازی هایی با گرافیک غیرقابل تصور هم نمیتوانن حتی دسیبلی(dB: معمولاً به عنوان یکای تراز فشار صدا شناخته میشود) به صدای فن کامپیوتر آینده شما بیافزاین، کامپیوتر با ویژگی های غیرقابل تصور که تو لیست من وجود داره ممکنه لیست بعضی ها نباشه و تو لیست بعضی ها جای دیگه ای داشته باشه!
۷- دوربین شخصی ?: دوربین شخصی برای ثبت کردن تک تک این لحظات خوبی که دارم براش برنامه ریزی میکنم، مطمئنا لازمه پس باید حتما تو لیست من جا داشته باشه
شاید بعضی از این عکس ها از نظر شما دست نیافتنی باشه، که اگر اینجوری باشه، یعنی عکس مناسبی بهتون ارائه کردم چون باید بهتون بگم: هیچ محدودیتی رو متصور نشین
اگر این لیست من با همین ۷ تا مورد باقی بمونه، مطمئنا به هیچ وجه به درد نمیخوره، چون نمیشه با یک لیست هفت تایی یک زندگی رو ساخت، اما خوب ذهن من تا اینقدر کار میکنه:(
پس خیلی خوشحال میشم که شما هم همّتی کنین و لیست های خودتون رو بنویسین و خیلی ممنون میشم تا اونا رو با من، توی کامنت به اشتراک بذارین!