برخی از مردم بر این باورند که: «چپ دستها به خاطر آنکه از نیمکرهٔ راست مغزشان استفاده میکنند باهوشترند». گروهی دیگر میگویند: «نیمکرهٔ راست مغز چپدستها فعالتر است پس باهوشترند». برخی نیز میگویند: «اکثریت جامعه راست دست است پس چپ دستی یک برتری نیست بلکه یک نقص است». در این میان کسانی هم هستند که بر این باورند هوش ربطی به راستبرتری و چپبرتری ندارد. اما ما به دنبال یک پاسخ روشن و علمی به این موضوع هستیم پس بهتر است نخست با چند مفهوم آشنا شویم:
هر کدام از ما با یکی از دستانمان بهتر مینویسیم و کار میکنیم یا اگر بخواهیم فوتبال بازی کنیم با یکی از پاهایمان بهتر شوت میزنیم. این بهتر بودن در کارکرد یا ترجیح فردی به معنی راستبرتری یا چپبرتری است. گروه اندکی از افراد نیز توانایی کار کردن و بهرهگیری از دست چپ و راست را به یک اندازه دارند. کنترل اندامهای حرکتی ما از مغز به طور معکوس انجام میشود. یعنی نیمکرهٔ راست مغز، اندامهای سمت چپ و نیمکرهٔ چپ مغز، اندامهای سمت راست بدنمان را کنترل میکنند.
دکتر راجر ولکات اسپری (1913-1994) نوروسایکولوژیست برجستهٔ آمریکایی و برندهٔ جایزهٔ نوبل پزشکی کسی بود که پژوهشهای ارزشمندی پیرامون کارکردهای مغز انسان انجام داد. او در پژوهشهایش دریافت که هر نیمکرهٔ مغز سمت مخالف بدن را کنترل میکند. همچنین بر این باور بود که جسم پینهای رابط میان دو نیمکره است و اگر وجود نداشته باشد ارتباط میان دو نیمکره قطع میشود و نیمکرهها مستقل از هم کار خواهند کرد. او این دیدگاه را Split Brain نامید. دکتر اسپری در بررسی بیماران صرع که جسم پینهای مغزشان بریده شده بود به این نکته پی برد که نیمکرههای مغز کارکردهای گوناگونی دارند.
برخی از کارکردهای نیمکرهٔ چپ مغز منطق و استدلال، ریاضی، تجزیه و تحلیل، تولید و فهم زبان هستند.
برخی از کارکردهای نیمکرهٔ راست مغز، خلاقیت و نوآوری، هنر، موسیقی، رویاپردازی، آیندهنگری، درک احساسی، بینش هستند.
این یکی از باورهای نادرستی است که برخی از مردم به آن دچارند. انسانها به طور طبیعی از ظرفیت هر دو نیمکرهٔ مغز بهرهبرداری میکنند. هر بخش از مغز (چه در نیمکرهٔ راست و چه چپ) کارکرد ویژهای دارد و بخشهای گوناگون مغز با هم در ارتباط هستند. پس راستبرتری یا چپبرتری به معنی بهرهبرداری از یک نیمکرهٔ مغز یا فعال بودن یک نیمکره و غیر فعال بودن نیمکرهٔ دیگر نیست.
در سال ۲۰۰۷ صبا غیاث و عدنان عادل پژوهشی پیرامون تاثیر راستبرتری و چپبرتری روی سطح هوش دانشآموزان انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که دانشآموزان چپ دست نسبت به راست دستان باهوشترند. در حالی که سال ۲۰۱۰ نیکلز و همکارانش به نتیجهای دیگر دست یافتند. آنها با بررسی دقیق ترجیح و کارکرد دستها و تواناییهای شناختی عمومی دریافتند که راست دستها باهوشترند. این یافتههای متناقض پذیرفتنی نبود و در درستی روش آزمون، سوگیری نداشتن و استاندارد بودن آن شک و تردید وجود داشت. برای بررسی دقیقتر موضوع در سال ۲۰۱۸ النی نتولکا و ماریتا پاپاداتو-پاستو از دانشگاه آتن پژوهش دیگری انجام دادند. آنها برای این پژوهش از روش متا آنالیز(meta-analysis) بهرهبرداری کردند. پژوهشگران به کمک این روش میتوانند یافتههای چند پژوهش را تحلیل و یکپارچه کنند. همچنین نتایج به دست آمده دقیقتر خواهد بود و حجم نمونه بزرگتر است. در این پژوهش یافتههای ۱۸ مطالعه که نمرههای IQرا در گروههای گوناگون برتری دست اندازهگیری میکرد یکپارچهسازی کردند که شامل ۲۰۴۴۲ نفر میشد. آنها بررسیهای خود را در سه زمینه انجام دادند:
۱- چپدستها در مقایسه با راستدستها
۲- افراد غیر راست دست (چپدستها و هر دو دستها) در مقایسه با راستدستها
۳- هر دو دستها در مقایسه با راست دستها
یافتههای نتولکا و پاپاداتو پاستو نشان داد که میانگین نمرهٔ ضریب هوش راست دستها و غیر راستدست، و بین راستدست و هر دو دست تفاوتی ندارد. اما در مقایسهٔ راست دستها و چپ دستها اثر آماری معنیدار وجود داشت که نشان میداد میانگین ضریب هوش راست دستها نسبت به چپ دستها بالاتر است. نکتهٔ مهم این بود که این اثر به اندازهای کوچک است که بعید به نظر میرسد اثر قابل توجهی در زندگی فرد داشته باشد.
از همهٔ دوستان چپ دست پوزش میخواهم شاید از این نتیجهگیری خشمگین شوید اما حقیقت این است که چپ دستها نسبت به راست دستها هوشمندتر نیستند. چند نکته را به یاد بسپارید:
Ghayas S, Adil A. (2007). Effect of handedness on intelligence level of students. J Indian Acad Appl Psychol, 33, 85-91.
Nicholls ME, Chapman HL, Loetscher T, Grimshaw GM. (2010). The relationship between hand preference, hand performance, and general cognitive ability. J Int Neuropsychol Soc, 16, 585-592.
Ntolka E, Papadatou-Pastou M. (2018). Right-handers have negligibly higher IQ scores than left-handers: Systematic review and meta-analyses. Neurosci Biobehav Rev, 84, 376-393.