مستر نقل قول
مستر نقل قول
خواندن ۱۶ دقیقه·۳ سال پیش

اصول مقاله نویسی برای مطبوعات

مقاله هاي مطبوعات و ساير وسايل ارتباط جمعي كه به منظور تشريح ، تجزيه و تحليل و تفسير وقايع و مسائل اجتماعي و ارائه افكار و عقايد عمومي ، عرضه مي شوند ، عنصر اساسي روزنامه نگاري آرماني بشمار مي روند . در طبقه بندي وظايف اجتماعي وسايل ارتباط جمعي ، كه در سال 1948 بوسيله « هارولد لاسول» محقق و متخصص معروف علوم سياسي و ارتباطات ايالات متحده ، عرضه شد، نيز براي تجزيه و تحليل و تفسير و تشريح رويدادها و مسائل عمومي كه از طريق مقاله هاي مطبوعات و ساير وسايل ارتباطي صورت مي گيرند ، مقام مهمي پيش بيني گرديده است. وي در مقاله اي ، تحت عنوان « ساختار و كاركرد ارتباطات در جامعه » در مورد ارتباطات جمعي ، سه نقش متمايز ، قائل شده است:

الف : نظارت بر محيط : نقش خبري . به عقيده لاسول يكي از نقشهاي مهم وسائل ارتباط جمعي « نظارت بر محيط» زندگي انساني است . اين وسايل ، با تهيه و پخش اخبار و اطلاعات ، افراد جامعه را با محيط زندگي خود آشنا مي كنند و بدين گونه آنان را آماده مي سازند تا از محيط خود ، اطلاع كافي بدست آورند و عكس العملهاي لازم را براي انطباق با آن نشان مي دهند .

ب: همبستگي اجتماعي : نقش تفسير و راهنمايي . دومين نقشي كه اين محقق آمريكائي براي وسايل ارتباط جمعي در نظر گرفته ،« همبستگي اجتماعي » است . اين نقش ، مكمل نقش قبلي است و با توجه به ضرورت نظارت بر محيط ، لزوم همبستگي افراد را در اين مورد يادآوري مي كند . در اين زمينه ، تجزيه و تحليل و تفسير رويدادهاي مسائل زندگي جمعي و همچنين راهنمايي افكار عمومي و نيز تبليغات سياسي ، براي همبستگي اجتماعي ، اهميت خاص دارند .

پ: انتقال ميراث فرهنگي : نقش آموزشي . نقش سوم مورد نظر« هارولد لاسول» براي وسايل ارتباط جمعي ، كمك به « انتقال ميراث فرهنگي » جامعه از نسل هاي گذشته به نسل هاي آينده است . زيرا هر نسلي براي ادامه زندگي ناچار است كه از تجربيات نسل هاي قبل استفاده كند و وسايل ارتباطي با انتخاب و ارائه ارزشها و معيارهاي فرهنگي نسل هاي گذشته ، به نسل معاصر آموزش مي دهند.

بررسي مطبوعات نخستين كشور ، نشان مي دهد كه مقاله ركن اساسي روزنامه نگاري را تشكيل مي داده است . در روزنامه كاغذ اخبار كه اولين شماره آن در روز دوشنبه 25 محرم الحرام سال 1253 قمري ( برابر با سال 1216 هجري شمسي و 1837 ميلادي ) چاپ شد، اگر چه به معناي امروزي مقاله اي چاپ نشده بود اما شكل خبرنويسي آن بيشتر به مقاله نويسي شباهت داشت.

مقاله مطبوعاتي

نويسنده مطبوعات يا مقاله نويسي كه قلم بدست مي گيرد تا در مورد يك رويداد خبري نظر خود را بنويسيد ، در واقع انديشه خود را مكتوب مي كند هر چند كه براي نگارش انديشه و فكر نيازمند باشد تا از نظرات ديگران و اطلاعات مكتوب از منابع ديگر ، براي پروراندن نظر خود ياري بگيرد . بدين ترتيب مي توان براي مقاله كه انديشه مكتوب نام گرفته است تعريفي ارائه كرد:

« نگارش و توسعه عقيده ، فكر و نظر با استفاده از موضوع خبري و بهره گيري از روشهاي صحيح نويسندگي ، با رعايت نظمي منطقي و ايجاز ، مقاله مطبوعاتي ناميده مي شود»

ويژگيهاي مقاله هاي مطبوعاتي

تفاوتهاي عمده بين مقاله هاي انشايي و مقاله هاي مطبوعاتي در ايجاز يا كوتاهي مقاله مطبوعاتي و اخباري بودن آن است . يك مقاله انشايي كه بطور مثال دربارة موضوع هاي غير خبري نگارش مي شود هيچ محدوديتي نيز ازنظر اندازه ندارد. در گذشته همه نويسندگان و دانشمندان ، مقاله هاي بي شمار انشايي نگارش كرده اند ، مثلاً مقاله اي درباره نحوه تربيت شاهزادگان ، هيچ معيار و محدوديت جا نداشت. اكنون هم از اين نوع مقاله ها نگارش مي شود كه بصورت مجموعه اي در يك كتاب يا بصورت منفرد در قالب يك رساله يا جزوه به چاپ مي رسد . اگر هم چنين مقاله هايي به مطبوعات هم راه يابند قدر مسلم در صفحات خبري از آنها استفاده نمي شود . بنابر اين تفاوت هاي عمده مقاله هاي انشايي و مطبوعاتي در اندازه آنها و ميزان ارتباط با خبر است .

ويژگي مقاله هاي مطبوعاتي نخست اخباري بودن آن است يعني هر نظر و عقيده اي كه مكتوب مي شود بايد در ارتباط با خبر باشد وطبعاً جايگاه اين نوع مقاله ها در مطبوعات به نحوي است كه نمي تواند طولاني باشد ، به همين دليل دومين ويژگي مقاله هاي مطبوعاتي در ايجاز و كوتاهي آن است .

اركان مقاله نويسي

در علم روزنامه نگاري از مقاله بعنوان حساس ترين ركن نام برده مي شود . اركان و ساختار هر مقاله مطبوعاتي علاوه بر ويژگيهاي ايجاز و اخباري بودن شامل موارد زير است و رعايت آنها در نگارش مقاله مطبوعاتي الزامي است .

1-وحدت موضوع: يعني حفظ موضوع ( سوژه ) خبري واحد كه مقاله بر اساس آن نوشته مي شود .

2- وحدت زمان : به معناي حفظ و ثبات زمان مقاله است . مخاطب مقاله بايد با زمان مقاله رابطه برقرار كند و زمان آن برايش قابل لمس باشد. اين ركن به تازگي خبر كه مقاله در مورد آن نوشته مي شود هم ارتباط پيدا مي كند .

3- وحدت مكان : يعني حفظ مكان واحد در مقاله. همانگونه كه زمان مقاله بايد براي مخاطب آشنا باشد، مكان نيز بايد براي مخاطب معلوم و آشنا باشد و خواننده بتواند با احساس قرابت ، با آن ايجاد ارتباط كند به همين دليل نبايد از ظرف مكان خارج شد و وحدت آن را ناديده گرفت .

4-انسجام: حفظ و يكپارچگي جزء به جزء مقاله انسجام است ، بطوريكه خواننده با سطور مختلف مقاله از شاخه اي به شاخه اي ديگر پرانده نشود و چون يك قطعه شعر ، نظمي خاص را شاهد باشد.

5- استنتاج : هر مقاله مطبوعاتي بايد مبتني بر وحدت موضوع، وحدت مكان ، وحدت زمان و انسجام باشد و در پايان ، پيام مقاله ، راه حل يا پيشنهاد آن در خلاصه ترين و روشنترين شكل به خواننده ارايه شود. ارايه پيام با استفاده از چهار ركن ياد شده همان «استنتاج» مقاله است .

انواع مقاله هاي مطبوعاتي

انواع مقاله هاي مطبوعاتي در يك تقسيم بندي كلي عبارتند از :

الف- مقاله هاي ساده خبري شامل :

1- سرمقاله 2- يادداشت 3- تفسير و اظهار نظر 4- تحليل و تشريح 5- نقد مطبوعاتي

ب- مقاله هاي تخيلي ، داستاني ، وصفي

ج- مقاله هاي تحقيقي ، آماري ، علمي و مستند

الف ) مقاله هاي ساده خبري

مقاله هاي ساده خبري ، مقالاتي هستند كه جنبه اخباري آنها مورد توجه است يعني فاصله رويداد خبري با مقاله اي كه در مورد آن نوشته مي شود ، تقريباً همزمان است. خبري رخ مي دهد و روزنامه خبر را درج مي كند مقاله نيز بايد در همان شماره نگارش شود تاخواننده ازكم و كيف رويداد بطورروشنتري آگاهي يابد وبه عبارت ديگر مقاله هاي ساده خبري درباره موضوع هاي روز نوشته مي شود .

1- سرمقاله

سرمقاله آينه افكار گردانندگان نشريه است .طبعاً اين رسالت يعني نگارش سرمقاله بر عهده روزنامه نگاراني گذاشته مي شود كه قادر باشند افكار و نظرات مسئولان نشريه را دربارة مسائل و موضوع هاي مهم خبري روز در ستون ويژه «سر مقاله» منعكس كنند.

سرمقاله عبارت است از : مقاله اي كه در يك روزنامه يانشريه هفتگي يا ماهانه يا راديو و تلويزيون بوسيله سر دبير يا يكي از روزنامه نگاران مجرب نوشته مي شود . هدف ازاستدلال و احتجاج درباره يك موضوع، يك رويداد ، يك مسئله يا صرفاً ابراز عقيده و نظر درباره رويدادي خاص است . بعبارت روشنتر ، سرمقاله آينده فكر و عقيده بي غرضانه سر دبير يا ناشر درباره موضوعي (رويداد خبري) خاص است . هرچند كه در برخي نشريات سر مقاله با عناوين ديگري نظير « طليعه» ،« سخن روز» ،« سرآغاز» ، « اول دفتر» و مانند اينها نوشته مي شود ، اما بايد خواننده به روشني تشخيص دهد مقاله ياد شده ،« سرمقاله» يا نظر رسانه مورد رويداد خبري خاص است .

2- يادداشت و نظر

يادداشتها مقالاتي اند كه معمولاً در مطبوعات جاي ثابتي ندارد و با عناوين گوناگوني درج مي شوند . فراگيري اين مقاله ها از نظر موضوع خبري بسيار متنوع است و محدوده خاصي ندارند. موضوع هاي گوناگوني نظير مسائل شهري ، روابط انساني ، مشكلات اجتماعي ، حوادث كوچك و بزرگ ، اظهار نظر در مورد رويدادهاي مختلف ورزشي ، هنري ، فرهنگي و ... مورد بحث ومداقه و اشاره قرار مي گيرد . نثر اين مقاله ها نيز بر خلاف سر مقاله كه الزاماً بايد وزين و متين باشد ، محدود به نثر خاصي نيست . نثر كلاسيك و جدي ، طنز ، هزل ، فكاهه و ... در اين مقاله ها بستگي به ذوق ، قريحه و سبك نويسنده دارد و انتقاد نيز در آنها جايگاه ويژه اي را داراست .

يادداشتها ، با عناوين ديگري نيز چون « روز شمار » ، « ياداشت روز » در روزنامه ها و « يادداشت هفته در هفته نامه ها » و «يادداشت ماه » در ماهنامه ها و... مطرح مي گردند.

3- تفسير

گزارش اخبار و وقايع همراه با ارايه عقيده و نظر نويسنده و پاسخ به عنصر خبري « چرا ؟» تفسير ناميده مي شود . با اين تعريف مي توان چنين نتيجه گرفت كه نويسنده در تفسير رويداد ها و وقايع، نظر خود را بيان مي كند و صرفاً عقيده اش را درباره رويداد خبري مورد نظر ارائه مي دهد . حال ممكن است اين رويداد خبري ، رخ داده باشد يا در آينده رخ دهد. در هر حال نويسنده مي گويد « چرا» اين رويداد به وقوع پيوسته است يا « چرا»در آينده به وقوع خواهد پيوست يا رخ نخواهد داد .

پيش بيني مفسر پيشگويي نيست ، پيش بيني بر اساس شواهد ، مدارك و تجربه است كه در برخي مواقع با ياد آوري رويدادهاي مشابه درگذشته ، شكل مي گيرد . قلمرو تفسير و اظهار نظر نيز مسائل مختلفي اعم از سياسي ، اقتصادي و اجتماعي را در بر مي گيرد و به موضوعي خاص محدود نمي شود هر چند كه در عرف جاري روزنامه نگاري همراه با واژه تفسير معمولاً رويدادهاي سياسي تداعي مي شود و البته بيشتر تفسير ها نيز سياسي است .

گفتيم كه مفسر ، به عنصر « چرا» پاسخ مي دهد . اما پاسخ به اين عنصر خبري نيازمند آگاهي وسيع و تسلط بر اخبار و رويدادها و همچنين احاطه بر سابقه رويداد است . بدون آگاهي نمي توان تفسيرنوشت زيرا اگر مفسر نتواند مخاطبان خود را با آنچه به عنوان تفسير مي نويسد هماهنگ و همراه كند ، شكست خورده است . اگر پاسخ « چرا» فقط يكبار نادرست از كار درآيد ، مفسر براي هميشه در زندگي حرفه اي خود ناكام مي ماند .

4- تحليل و تشريح

تحليل مقاله اي است كه صرفاً بر اساس اطلاعات خبري شكل مي گيرد و گزينش اين اطلاعات به نحوي است كه به نتيجه مورد نظر نويسنده منتهي مي شود . بعبارت ديگر ، تحليل مقاله اي است كه نويسنده در آن مي كوشد تا علل و موجبات و چگونگي وقوع اخبار و رويدادها را بدون آنكه نظر شخصي خود را مداخله دهد ، شرح و بيان كند و به عناصر خبري « چرا» و «چگونه» توامان پاسخ گويد .

تحليلگر در نگارش مقاله تحليلي و تشريحي صرفاً بر پايه اطلاعات و اخباري كه جمع آوري كرده است ، به عناصر « چرا» و « چگونه » پاسخ مي گويد و در اين جا هر اندازه كه اطلاعات و اخبار كاملتر و جامعتر باشد ، قدرت استدلال بيشتر مي شود و خواننده مقاله ، سهل تر پذيراي مقاله خواهد شد .

نويسندگان تحليل از جمله روزنامه نگاراني هستند كه فضيلت بيشتري درباب موضوعي كه تحليل مي كنند ، دارند . ذهن آنان تحقيقي و تاريخي است و داراي قدرت حافظه زيادي هستند و همچنين توانايي بالايي در انسجام اطلاعات و مربوط ساختن آنان با يكديگر را براي رسيدن به نتيجه اي مجاب كننده ، دارند .

تحليل در انواع نشريات كاربرد دارد ، اما بعنوان مقاله تخصصي در نشريات تخصصي ، طالبان بسياري مي يابد. هر چند كه در روزنامه هاي خبري و تحليلي و برخي از هفته نامه ها نيز جايگاه ثابت و طراز اول دارد .

5- نقد مطبوعاتي

نقد مطبوعاتي ريشه در نقد ادبي دارد ، اما بخاطر موقعيت ، مخاطب و زبان خاص روزنامه نگاري ، پيچيدگي ها و دشواري هاي آن را ندارد و توضيح و روش علمي آن را الزام آور نمي داند .

اگر نقد ادبي را « بررسي نويسندگان و آثار گذشته و معاصر آنان به منظور رفع ابهام و توضيح و ارزيابي آنها » تلقي كنيم براي ارائه تعريف در مورد نقد مطبوعاتي بايد تفاوتهاي عمده اين دو را در نظر داشت . عمده ترين تفاوت نقد ادبي و نقد مطبوعاتي در ارتباط آنها با خبر است . نقد مطبوعاتي مانند هر مقوله ديگر ژورناليستي به حفظ عينيت خبري بستگي دارد ، بنابراين منتقد مطبوعاتي در همه حال ، كارش تا حد بسيار نزديك با خبر نويسي و خبرنگاري است . در واقع منتقد مطبوعاتي اسير خبر است در حاليكه منتقد ادبي ، اين همه در قيد و بند خبر دادن نيست . براي منتقد مطبوعاتي الزاماً بايد رويدادهاي هنري ، فرهنگي و ادبي رخ دهد تا به نقد بپردازد . در نتيجه اخباري بودن نقد مطبوعاتي از تفاوتهاي بارز اينگونه نقد است . نكته ديگر ايجاز در نقد مطبوعاتي است . نقد مطبوعاتي مانند ديگر مقاله هاي ژورناليستي بايد داراي ايجاز باشد ، زيرا حوصله مخاطب ، كمي جا در روزنامه و كثرت مطالب ديگر نمي گذارد نقد مطبوعاتي ، همچون نقد ادبي مفصل و بلند باشد . تفاوت ديگر درشكل ارايه نقد مطبوعاتي است . در هر حال نقد مطبوعاتي بايد شكل ژورناليستي و توصيفي خود را حفظ كند و برجستگي و جلاي روزنامه نگاري داشته باشد . در حالي كه نقد ادبي انواعي دارد كه با روش و نوع ديدگاه(نوع نقد ادبي) شكل مي گيرد .

با شناخت چگونگي و تفاوتهاي نقد ادبي و نقد مطبوعاتي اكنون مي توان تعريفي از نقد مطبوعاتي ارائه دارد : نقد مطبوعاتي ، ارزيابي و قضاوت درباره يك رويداد خبري ،هنري ، ادبي و فرهنگي است كه به منظور بررسي نكات مثبت و منفي آن رويداد صورت مي گيرد.

البته نقد در مورد رويدادهاي سياسي ، اقتصادي و اجتماعي به مفهوم خاص آن نيز وجود دارد كه در بحث ديگر مقاله هاي مطبوعاتي به آن اشاره شد و در اين جا صرفاً به نقد مطبوعاتي از جنبه رويدادهاي هنري ادبي و بطور كلي فرهنگي پرداخته مي شود . همانطور كه بيش از اين آمده نقد فيلم ، نقد نمايشنامه ، نقد شعر ، نقد كتاب ، نقد موسيقي و نقد هنرهاي تجسمي از عمده زمينه هايي هستند كه در مطبوعات به آنها پرداخته مي شود .

ب ) مقاله هاي وصفي ، تخيلي و داستاني

اين نوع مقاله ها از ذهن نويسنده مايه مي گيرد و قريحه و استعداد نويسندگي در اين مقاله ها به نحو باززي نمايان است . فضا سازي و ايجاد هيجان از ويژگيهاي اين نوع از مقاله هاست و به داستان كوتاه نزديك مي شود .

وقتي گفته مي شود اين مقاله ها از ذهن نويسنده مايه مي گيرد به معناي خيالپردازي نيست، تخيلِ مجاز است كه خواننده مي تواند آن را حس كند و گاه ببيند ، زيرا اينگونه مقاله ها نيز همچون ديگر مقاله هاي مطبوعاتي بايد اخباري باشند و ايجاز در آنها رعايت شود .

هر مقاله نويسي كه در مطبوعات بكار حرفه اي مي پردازد بايد داراي قلمي توانا و قدرت نويسندگي باشد . يك سرمقاله نويس بدون قدرت نويسندگي قادر نخواهد بود موضوع را بپروراند و مخاطب خود را مجاب كند ، بدين ترتيب در هر نوع نگارش بايد قدرت نويسندگي ، خود را بنماياند كه البته در مقاله هاي وصفي ، تخيلي و داستاني اين قدرت در قالبي ديگر نمايان مي شود ، تم داستان مي يابد يا وصف با تصوير سازي توأم مي شود .

تصوير سازي ، قريحه نويسندگي و استعداد داستان نويسي ، تخيل مجاز ، داستان گونه بودن مقاله و ... از مهمترين ويژگيهاي مقاله هاي تخيلي ، وصفي و داستاني است .

مقاله هاي وصفي ، تخيلي و داستاني كاربردهاي فراواني در مطبوعات دارند از جمله اينكه اين نوع مقاله ها در سطح وسيع بخاطر جذابيت وگيرايي شان مخاطب پيدا مي كنند و همچنين در انواع نشريات براي مخاطبان گوناگون نيز كاربرد دارند . اين نوع مقاله ها را بصورت طنز نيز مي توان نوشت. همچنين مخاطبان كودك ، نوجوان و جوان را با اين تكنيك مي توان براي مطالعه بر سر شوق آورد . با تصوير سازي ، توصيف و تخيل به سهولت صورت مي گيرد به شرط آنكه هنر داستان سرايي و تصوير سازي نويسنده كاملاً قوي باشد .

نويسندة داستا گو ، به سهولت مي تواند واقعياتي كه لازم دارد از متن رويداد و واقعه بيرون بكشد اين مقاله ها گرچه ظاهري ساده فهم دارند ولي در عين حال مي توانند در عمق ، پيچيده باشند و مخاطب كم حوصله ، عجول و همچنين نوجوي معاصر را بيشتر جذب كنند .

ج) مقاله هاي تحقيقي ، علمي ، آماري و آموزشي

مقاله هاي علمي ، تحقيقي ، آماري و آموزشي ، مقاله هايي هستند كه بر پايه تحقيق و آمار در مورد موضوع هاي علمي و تخصصي نوشته مي شوند . اين نوع مقاله ها بيشتر در نشريات تخصصي مورد استفاده قرارمي گيرد. طبعاً هر چه دايره تخصصي محدودتر باشد ، عمق تخصص بيشتر است و زبان علمي خاص خود را مي طلبد اما نوع ژورناليستي اين مقاله ها زباني ساده تر دارد.

مقاله هاي تحقيقي و علمي بسته به نوع تخصص و جايگاه درج آن تغييراتي در شيوه نگارش مي يابند همانطور كه اشاره شد هر اندازه دايره تخصص در اين مقاله ها محدود باشد عمق مقاله هاي تخصصي بيشتر خواهد شد و به تبع آن نوع نگارش و زبان آن هم تخصصي تر مي شود .

نگارش مقاله هاي تحقيقي مبتني بر روش تحقيق و تشريح آن است . هر چند كه حكمي كلي براي نگارش تمامي اين نوع مقاله ها نمي توان ارائه كرد، اما روش ياد شده در مورد اكثر مقاله هاي تحقيقي صادق است مگر آنكه يك مقاله تحقيقي را بخواهيم در يك روزنامه يا مجله عمومي به چاپ برسانيم، در اين صورت رونامه نگار طبعاً روش را ناديده مي گيرد و مقاله تخصصي را با رنگ ژورناليستي تبديل به مقاله اي روزنامه اي مي كند . البته خميره مقاله يعني تحقيق ، حتي در تغيير شكل و نگارش آن ، همچنان باقي مي ماند .

در مقاله هاي تحقيقي ابتدا « خلاصه اي » از مقاله آورده مي شود و پس از آن «مقدمه» كه حاوي تشريح و موضوع مقاله است به تحرير در مي آيد . « روش مطالعه » ، « نتيجه» و « تفسير» تحقيق از بخشها و عناوين بعدي مقاله است . چاپ جدولها و نمودارهاي آماري در جايجاي مقاله ، يك ضرورت است . زيرا هم مقاله را بصورت مستند در مي آورد و هم سبب فهم سريع مخاطب مي شود .

مقاله هاي تحقيقي ، علمي ، آماري و آموزشي را الزاماً روزنامه نگاران متخصص نمي نويسند. موضوع هاي علمي و تحقيقي ، چنان فراوان و زمينه هاي آن بقدري گسترده است كه افراد متخصص را بسوي خود جلب مي كند و اين متخصصان هر يك به فراخور نوع تخصص خود به نگارش يافته ها و تشريح نظريه هاي خود مي پردازند .

البته اين را بايد در نظر داشت كه نشريات متخصص صرف ، چندان نيازي به جذب مخاطب عام ندارند ولي در روزنامه ها و مجله هاي عمومي ، روزنامه نگار متخصص بخوبي قادر است تا هم خود يك مقالعه علمي به روش ژورناليسم بنويسد و هم مقاله اي تحقيقي و علمي را كه يك متخصص تحرير كرده است تبديل به يك مقاله مطبوعاتي كند .

مقالهمقاله نویسیمطبوعاتروزنامه نگاری
مستر نقل قول سابقا روزنامه نگار بوده و امروز می خواهد با شما نوشته هایش را به اشتراک بگذارد اینجا فقط نقل قول داریم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید