محمدرضا راستی
محمدرضا راستی
خواندن ۷ دقیقه·۲ سال پیش

چرا در ایران صنعت بازیسازی نداریم؟(قسمت سوم - سریع اسم پنج تا استدیوی ایرانی رو بگو!)

مقدمه

سلام مجدد، قبل از هرچیزی خدمتتون عرض کنم که بحث این قسمت خیلی تخصصی تر از این حرفاست و حقیقتا من تجربه و علم کافی در این زمینه را ندارم اما اجازه بدید برداشت و تجربیات خودم را در اختیارتون بگذارم.

پیشاپیش از استفاده زیاد از علامت ! در این قسمت از شما عذرخواهی میکنم.


سریع اسم پنج تا استدیو ایرانی رو بگو!

بنظر شما اگر از گیمرهای ایرانی بپرسیم که نام چند استدیو بازیسازی در ایران را نام ببرند بطور متوسط موفق می شوند چند استدیو را نام ببرند؟

حال اگر کمی سوال را سخت تر کنیم و از آنها نام چند فرد تاثیرگذار در بازیسازی ایران را بپرسیم بنظر نام چند نفر را میتوانند به زبان بیاورند؟

دو سوال بالا شامل دو مبحث مهم در برندینگ می باشد، برند تجاری و برند شخصی!

مطالب بالا را گوشه ی ذهن خود نگهدارید تا خاطره ای مشترک بین اکثر بازیسازان را برایتان تعریف کنم، اکثر ما هنگامی که برای اولین بار به خانواده هایمان گفتیم که قصد داریم بازیساز شویم دقیق متوجه نشدند که قصد چکاری را داریم با اینکه واژه بازیسازی بسیار ساده و واضح هست! ترکیبی از دو کلمه بازی + سازی که واژه ی بازیسازی را میسازد کاملا باید نشانگر این باشد که ما چکاری انجام میدهیم اما متاسفانه نه تنها افراد میانسال که حتی بسیاری از جوانهایمان نمیدادند این دقیقا چکاریست.باور کنید بارها شده است به دوستان همسن و سال خود گفته ام که شغلم بازیسازیست و با تعجب چندثانیه به من نگاه کردند و پرسیدند یعنی چی؟و من جواب دادم بازی ای که شما میکنید را ما میسازیم و بعد از کمی کج و کوله کردن لب و دهان به نشانه ی تعجب با ذوق میگفتند چه باحال!و چقدر تلخست که با این جذابیت و پتانسیلی که این صنعت دارد تا نیروی کار را از صفر پرورش داده و در دل خود رشد دهد ما نتوانستیم حتی خیلی ساده به جامعه بفهمانیم که چه میکنیم!

این مسئله خیلی پیچیدست و زوایای مختلفی دارد که یک نمونه بارزش سیستم آموزش و پرورش ماست اما قول دادیم که در این سری مطالب از چیزهایی که نمیتوانیم در آنها تغییر بوجود بیاوریم دوری کنیم و به سمت مسائلی برویم که خود باید آنها را بهبود ببخشیم.از انتقاد هایی که در ادامه به بعضی از استدیوهای معتبر ایرانی و اشخاص تاثیرگذار بازیسازی در ایران میکنم عذرخواهم و امیدوارم حسن نیت من را بپذیرید.

یکی از موارد مهم در برند سازی دیجیتال، رسانه های دیجیتالی یک شرکت می باشند، درحال بررسی سایت های استدیوهای بزرگ دنیا بودم در بسیاری از آنها بخش فرصت شغلی بصورت جدا از سایر گزینه های منو بهمراه یک بکگرند خاص برای جلب توجه بیشتر بود و تقریبا در تمامی آنها یک وجه مشترک وجود داشت! آن هم چیزی نبود جز تعریف از محیط کار و استدیو لایف.سایت ها پر است از عکس های تیمی و فضاهای کار اشتراکی و محیط هایی برای استراحت و بازی در داخل استدیوها، یک نمای شکیل برای چیزی که یک استدیو بازیسازی از بیرون به آن احتیاج دارد بدور از آنکه در پشت آن ویترین چقدر سختی نهفته است.در و دیوار استدیو ها پر از پوسترهای جذاب،چیدمان میزها بصورت اشتراکی در محیطی بزرگ و رنگبندی ودکورهای جذاب. بله درک میکنم که در ذهنتان میگویید آنها استدیوهای بزرگ با چند هزار کارمند و چند میلیون دلار سرمایه هستند اما میگویم که اصلا منظور من فقط استدیوهای بزرگ نیست و کافیست استدیوهای سازنده ی بازیهای مستقل را نیز تماشا کنید تا متوجه منظورم بشوید.اکثر استدیوهای ایرانی متاسفانه نه در فضا سازی و نه در نمایش آن و ویترین سازی برای برند خود خوب عمل نکرده اند.این فقط یک مورد بسیار بسیار کوچک است، منظور من اینست که ما نتوانستیم خودمان را بخوبی نشان دهیم اکثر استدیوهای ایرانی حتی استدیوهای بزرگمان تمرکز خود را بر روی معرفی بازیشان در فضای مجازی گذاشتنه اند مثلا سایت بازی فرزندان مورتا با سایت استدیو سازنده اش یعنی ددمیج مقایسه کنید!خیلی ها میدانند که بازی آمیرزا یک بازی بزرگ ایرانیست اما چند نفر اسم نردبان اندیشه به گوششان خورده است؟

تقریبا در برندینگ محیطی نیز من تا بحال حرکت خاص و قابل توجهی از استدیوهای ایرانی ندیده ام و حتی حضورشان در نمایشگاه ها نیز صرفا با یک غرفه ساده و برای خالی نبودن عریضه بوده است.

متاسفانه ما برنامه های سرگرم کننده و جالب زیادی برای آشنایی و تعامل بیشتر افراد داخل اکوسیستم با یکدیگرداریم اما برنامه ی ما برای آشنا کردن افراد جدید با شغلمان بسیار کم است.

شاید سوالتان این باشد که خب مگر چه تاثیر مثبتی دارد که استدیوها ویترین خوبی از خودشان بنمایش بگذارند؟

جواب این سوال را میخواهم با یک تجربه ی شخصی بدهم،داستان آشنایی یکی از برنامه نویسان توانمند ما با استدیوی ویرالند هنگامی بود که به نیرو نیاز داشتیم و از طریق یکی از همکاران با او آشنا شدیم و جلسه ای با او ترتیب دادیم، در جلسه متوجه شدم که بسیار علاقمند به برنامه نویسی می باشد و یک گیمر به تمام معنا نیز هست اما هرگز تصور نکرده بود که میتواند در استدیوی بازیسازی مشغول به کارآموزی شود و هر دو علاقه خود را باهم دنبال کند. حال تصور کنید شما یک آرتیست می باشید و بین حضور در دو شرکت که یکی استدیوی بازیسازیست و دیگری یک شرکت توسعه دهنده نرم افزار با حقوق یکسان گیر کرده اید، طبیعتا یکی از دلایل انتخاب نهایی شما رفتن به سمت برند قوی تر می باشد!

اینها فقط مسائل جزیی می باشد از تاثیر یک برندینگ قوی در جذب افراد متخصص یا کارآموز به یک صنعت و این موضوع بسیار گسترده است.

تا الان برایتان سوال پیش آمده است که بارها پیش آمده که دانشگاه ها دانشجویان رشته های خاصی را به بازدید از شرکت ها و کارخانجات مختلف میبرند و با آنجا وشیوه ی کار آنها آشنا می کنند اما چرا هیچ دانشگاهی برای دانشجویانش یک تور استدیو در استدیوهای بزرگ بازیسازیی ایران نمیگذارد؟باور کنید حضور دانشجویان در محل کارهای استدیو و تماشای جذابیت های بصری و روانی این رشته افراد علاقمند زیادی را به ما جذب میکند که یکی از زمینه های رفع این نیاز برند سازی قوی می باشد.اما متاسفانه اکثر استدیو ها به این ذهنیت مشغول می باشند که همین هزینه ای که روی تبلیغات برای برند استدیومان را میخواهیم بگذاریم روی برند بازیمان میگذاریم تا درآمد حاصل از بازی بیشتر شود و این تفکر متاسفانه بسیار رواج دارد.

اما سوال دوم، شخصیت های تاثیرگذار بازیسازی در ایران را میشناسید؟

همزمان با انتشار استیم دک جناب گیب شخصا بعضی از دستگاه ها را درب خانه به طرفداران تحویل داد و آنها را یک امضا نیز مهمان کرد،کار او احساسات من را در اینطرف دنیا برانگیخت حال حس کنید شما جای آن فردی باشید که شخصا این خرید را از ایشان تحویل گرفته است، تقریبا تعداد زیادی دیزاینر و کارگردان و مدیر از استدیوهای خارجی میشناسیم برای ما که بازیسازیم عادیست که نام افراد بازیساز ایرانی را بدانیم اما بنظر شما چند نفر نام کارگردان پسرخوانده را میشناسند؟

از 50 نفر که بازی فرزندان مورتا را بازی کردند نام سازنده ی آنرا پرسیدم بعضی از آنها نام استدیو ددمیج یا فن افزار را گفتند اما فقط 4 نفر توانستند نام کارگردان بازی را بزبان بیاورند.از کم لطفی رسانه ها که بگذریم مدیران و کارگردانان ما علاقه ی زیادی به برند سازی شخصی نشان نداده اند و اگر صدای این افراد بخوبی شنیده می شد قطعا که تاثیرش را نه تنها در افرادی که میخواهند به این رشته وارد شوند بلکه در افراد تازه کاری مثل من که این رشته را شروع کردند مشاهده میکردیم.

البته نزدیک به یک سالی می شود که بعضی از مدیران ما شروع کرده اند به برگزاری گفتگو ها و ویدیوهای زنده یا ساخت پادکست یا حضور در همایش که با وجود کوتاه مدت بودن این اتفاق تاثیر زیادی داشته است و وظیفه ی اعضای این خانواده کوچ حمایت همه جانبه از این رویدادها می باشد.

در کل بنظر من رشته ی ما از برندسازی تجاری و شخصی رنج بسیار میبرد و آنگونه که باید تلاش نمیکنیم که خودمان را بخوبی به مردم جامعه و حتی علاقمندان به بازی نشان دهیم و اینکار را بیهوده و تلف کردن زمان و هزینه میدانیم.

تا چه حد با این نظر موافق هستید و راهکار های شما چیست؟




بازیسازیصنعت بازیسازیبازی مستقلایرانی
یه نویسنده که عاشق دنیای ویدیوگیمه و با دوستش استدیو بازیسازی ویرالند رو تاسیس کرده.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید