روانشناسی به نام روی بامایستر در کتاب خود به نام نیروی اراده نوشته است: «مهم نیست که شما چقدر منطقی و باذکاوت باشید، اگر قرار باشد پشت سر هم تصمیمهای مختلف بگیرید باید بهای بیولوژیکی آن را بپردازید. این بها با خستگی عادی جسمانی فرق میکند چراکه شما نسبت به این خستگی هشیار نیستید، اما از لحاظ روانی انرژی کمی دارید.» به این حالت، خستگی ناشی از تصمیمگیری گفته میشود.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که تکنولوژی گزینههای تقریبا بینهایتی برای مشغول بودن به ما میدهد و در عین حال بیشتر از همیشه احساس حواسپرتی و انفصال از زندگی میکنیم. احساسی شبیه پرواز با هواپیما، میتوانیم از پنجره دنیا را تماشا کنیم، اما هیچ ایدهای از این که دقیقا کجا هستیم نداریم. اگر خوش شانس باشیم ممکن است برای لحظهای درخشش اقیانوس را ببینیم یا نور رعد و برقی که ابرها را میشکافد به ما برسد. اما بیشتر مواقع ما مسافرانِ نیمههشیاری هستیم که داریم وقت میگذرانیم تا زمان پیاده شدن فرا برسد.
درباره ی نویسنده
رایدر کارول نویسنده و طراح محصول دیجیتال است، او متولد ۱۹ اکتبر سال ۱۹۸۰ در وین اتریش میباشد، وی از کودکی به اختلال تمرکز دچار بود به همین خاطر به دنبال راهکاری برای مواجه با این مشکل بود و همین انگیزه در وی سبب شد تا بولت ژورنال را ابداع کند.
رایدر در سال ۱۹۹۰ به آمریکا مهاجرت کرد و در سال ۲۰۱۳ بولت ژورنال را ابداع کرد که در ادامه کمی با این کتاب آشنا میشویم.
او همچنین سابقه فعالیت در نشریاتی مانند نیویورکتایمز، لسآنجلس تایمز، بلومبرگ و... را دارد.
درباره ی کتاب
زندگی در دنیای کنونی نیازمند تمرکز بالاییست زیرا عوامل حواسپرتی بسیاری وجود دارد که سبب میشود کارهای مهم را فراموش کنیم یا در ساماندهی به کارهایمان دچار مشکل شویم، خواندن کتاب برنامه ریزی به روش بولت ژورنال موجب بهبود تمرکز میشود.
بولت ژورنال در واقع دفتریست که با استفاده از آن میتوانیم اهدافمان را مدیریت کنیم و در رسیدن به آنها برنامه ریزی کنیم، در این دفتر با استفاده از نمودارها و تصویرسازیها میتوانیم زمان حالمان را مدیریت کنیم و آینده را به شکلی اصولی برنامهریزی کنیم، آنچه که این دفتر را مناسب ما میسازد شخصیسازی هاییست که هر فرد با توجه به نیازها و رویاهایش انجام میدهد.
کتاب پنج بخش دارد که در بخش اول با مفهوم بولت ژورنال آشنا میشویم و اینکه چه تاثیری روی زندگیمان میگذارد، در بخش دوم با چهارچوب اصلی بولت ژورنال آشنا میشویم، در بخش سوم نیز با راهکارهای عملی، طریقهی استفادهی مناسبتر از بولت ژورنال را فرا میگیریم و در بخش چهارم روشهای شخصیکردن بولت ژورنال را یاد میگیریم که چگونه بولت ژورنالمان را با خودمان تطبیق دهیم تا بتوانیم استفادهی بهتری از آن داشته باشیم، در نهایت بخش پنجم که نمونههای مختلف بولت ژورنال را به نمایش میگذارد و به سوالهایی که احتمال دارد برایمان پیش بیاید پاسخ میدهد.
امروزه بولت ژورنال روشی است که تقریباً در سراسر جهان برای برنامهریزی و رسیدن به اهداف استفاده میشود.
امتیاز
اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که از عدم تمرکز در کارها رنج میبرید یا به بیماری ایدیاچدی (ADHD یا اختلال نقص توجه بیشفعالی) دچار هستید نوشتن بولت ژورنال خیلی به شما کمک خواهد کرد.
این کتاب را به تمام کسانی که مشکل تمرکز دارند پیشنهاد میکنم، مهم نیست که شما قبلا بولت ژورنال درست کردهاید یا بار اول است که چنین کلمهای را میشنوید کتاب آنقدر کامل است که برای شروع کافیست و اگر در گذشته این کار را انجام میدادید به شما کمک میکند تا بولتژورنالهای بهتری بسازید، امتیاز من به این کتاب ۴ از ۵ میباشد.
در کتاب وبلاگهایی به شما معرفی میشود که میتوانید از آنها ایده بگیرید، همچنین با یک جستجوی ساده در اینترنت به قدر کافی نمونههایی یافت میشود که برای شروع به شما کمک کند مهم نیست که در طراحی تخصص داشته باشید یا نه فقط کافیست یک دفتر بخرید، قلم را بردارید و شروع کنید ...
نقل قول ها
حقیقت تلخ این است که ما نمیتوانیم زمان تولید کنیم، بلکه فقط میتوانیم آن را مصرف کنیم.
کارآمدی واقعی ربطی به سرعت ندارد بلکه کارآمدی یعنی زمان را روی چیزی صرف کنیم که واقعا اهمیت دارد. در نهایت، هدف اصلی بولتژورنال نیز همین است.
ما باید بار تعداد تصمیمهایی را که به دوش میکشیم، کاهش دهیم تا بتوانیم روی آنچه اهمیت دارد تمرکز کنیم.
قصدآگاهی یعنی قدرت ذهن برای جهتدهی به خود در راستای چیزی که برایش معنی دارد و عملکردن در جهت رسید به آن نقطهٔ پایان.
زندگی قصدآگاه یعنی قبل از اینکه دیگران بخواهند برای ما تصمیم بگیرند، خودمان برای زندگی خود تصمیم بگیریم.
معمولاً تنها چیزی که برای یک زندگی قصدآگاه نیاز دارید، این است که قبل از جلورفتن کمی مکث کنید.
به آخرین کتاب یا جملهٔ تأثیرگذاری که خواندهاید فکر کنید. جملهای که بهشدت شما را تحتتأثیر قرار داده یا نوع نگاهتان به زندگی را تغییر داده است.
تأثیر منفی فوران اطلاعات روی قدرت تمرکز ما حتی بدتر از تأثیر مصرف مواد مخدر است.
هرچه دستیابی به هدفی بیشتر طول بکشد، باانگیزهماندن سختتر میشود. وقتی انگیزهمان تمام شود، اهداف از هم میپاشند.
وقتی به چیزی میگوییم «بله» یعنی داریم به چیز دیگری نه میگوییم.
ما نمیتوانیم جهان اطراف، افراد و احساساتمان را کنترل کنیم، اما یک چیز در کنترلمان است که اتفاقاً بسیار قدرتمند است. ما میتوانیم فکرمان را دربارهٔ آنچه اتفاق میافتد، کنترل کنیم.
کارآمدی واقعی ربطی به سرعت ندارد، بلکه کارآمدی یعنی زمان را روی چیزی صرف کنیم که واقعاً اهمیت دارد. درنهایت، هدف اصلی روش بولت ژورنال نیز همین است.
در پس قلههایی که در آن اعتقاد داریم هرچیزی ممکن است، درههایی سر راهمان قرار میگیرند که حس میکنیم هیچچیزی ممکن نیست.
زندگی آنقدر نامحسوس عمل میکند که بهسختی متوجه میشوید در حال عبور از درهایی هستید که روزی دعا میکردید باز شوند. برین ویست
در آغوش گرفتن این واقعیت که هیچچیز پایدار نیست، میتواند زمانی را که در اختیار داریم بسیار ارزشمندتر جلوه دهد.
بعضی افراد شبها روشن میشوند. راهکار این است که بفهمید در چه زمانی متمرکزتر و پربازدهتر هستید و طبق آن برنامهریزی کنید.
شروع روز با کارهای آسان، خودش نوعی پشتگوشانداختن محسوب میشود. اگر در ابتدای روز کارهای دشوار را انجام دهید، در بقیهٔ روز احساس بهتری خواهید داشت. درست مثل دویدن با وزنه که اگر بارهایتان را زمین بگذارید سبکتر میشوید.
نگرانی با وعدهٔ یافتن راهحل، برای ما تله میگذارد، اما معمولاً هیچ راهحلی ارائه نمیدهد.
هنگامیکه به مشکلی برمیخورید، یک قدم به عقب بردارید و آنها را با مطرحکردن چنین سؤالات کوچکی بررسی کنید: دقیقاً چرا جواب نداد؟ چرا بهخوبی کار نکرد؟ برای دفعهٔ بعد چه چیز کوچکی میتواند بهتر شود؟
بولت ژورنالیستها توانستهاند در شغل رؤیایی خود استخدام شوند، کسبوکار خود را راه بیندازند، از روابط سمی بیرون بیایند یا در سادهترین حالت توانستهاند از شخصیتی که هستند راضی باشند. تمام این تغییرات با اضافهکردن بولت ژورنال به روتین روزانه بهدست میآید.
از میان همهٔ چالشهایی که در این مسیر با آنها روبهرو خواهید شد، استقامت حیلهگرترین و کشندهترین دشمن شماست. بنابراین اهداف بزرگ باید با یک نیاز معتبر تقویت شوند تا بتوانید روزها، ماهها یا حتی سالها برای تحققشان دوام بیاورید. این نیاز باید به اندازهٔ کافی قوی باشد تا به شما در برابر آژیرهای پرتنش حواسپرتی، بهانه و تردید نیرو ببخشد.
اگر هنوز مجموعهای به نام «اهداف» در بولت ژورنالتان ندارید، همین الان آن را درست کنید. اهداف بزرگ و کوچک خود را بنویسید تا آنها را بهصورت واضح در جایی که دوباره بتوانید از آن استفاده کنید، داشته باشید. با این کار اولین گام مهم برای تحقق اهدافتان را برداشتهاید.
در ۲۰۱۶، هر آمریکایی بهطور متوسط روزانه حدود یازده ساعت را در مقابل صفحهنمایش دیجیتال میگذراند. با در نظر گرفتن شش تا هشت ساعت خواب (که البته آن هم توسط تلفنها به خطر افتاده است) ما حدود شش ساعت وقت غیردیجیتال در طول روز خواهیم داشت. حالا زمانی را که صرف رفتوآمد، پخت و پز و کارکردن میشود در نظر بگیرید و خواهید دید که به کجا داریم میرویم: ما بهطور پیوسته مقدار زمانی را که باید مکث کرده و تفکر کنیم، کاهش میدهیم.
پس از پاسخدادن، باید پاسخهایمان را بررسی کنیم؛ چراکه اغلب اشتباه هستند. اشکالی ندارد، این هم بخشی از روند یافتن راهحل است. این جمله از توماس ادیسون نقل میشود: «من هیچوقت شکست نخوردهام، فقط دههزار راه پیدا کردم که کار نمیکردند.» شکست سودمند است. اگر فعالانه بهعنوان یک مکانیسم آموزشی مورداستقبال قرار بگیرد، میتواند به ما در رشدکردن کمک کند. به جای اینکه شکست را پایان راه بدانیم، بهتر است آن را بخشی از روند غیرقابلاجتناب دستیابی به هدف محسوب کنیم.
لازمهی آنکه چیزی را کنترل کنیم، این است که دربارهی آن بهاندازهی کافی آگاهی کسب کنیم و آن را از جنبههای مختلف ببینیم. کنترلکردن زندگی نیز نیازمند دانستن و پاسخدادن به سوالهاییست ازجمله؛ چه کسی هستیم، چه خواستههایی داریم؟، چطور میتوانیم به خواستههایمان برسیم؟ برای رسیدن به خواستههایمان چه تغییراتی در خود باید ایجاد کنیم؟
برای پاسخ به چنین سوالهایی کتابهای خوب و بد بسیاری نوشته شده است که اغلبشان در دستهی موفقیت و خودیاری قرار میگیرند. در چالش کتابخوانی آبانماه به سراغ چنین کتابهایی میرویم:
با انتخاب هر یک از این کتابها میتوانید وارد صفحه آن کتاب در طاقچه شوید و مطالعه آن کتاب را همین الان با کد تخفیف Salam به عنوان اولین کتاب الکترونیکی با ۵۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت و شروع کنید.