1-به عنوان سوال اول میتونم بپرسم به نظر شما اساسا برندینگ توی ایران چه جایگاهی داره و چقدر شرکت ها به برندینگ اهمیت میدن؟ اساسا ما توی ایران برند به معنایی که امروز در جهان مطرح هست داریم یا نه؟
در بازار رقابتی امروز، برای حذف نشدن و انتخاب شدن، برای در یاد مشتری ماندن، برای ایجاد ارتباط موثر و بلند مدت با مشتری، برای تبلیغ و معرفی شدن توسط مشتری به دیگران و برای ماندگار ماندن کسب و کارمان، راهی جز برند شدن نداریم و این مهم را بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کار دریافته اند. اما اینکه چقدر در اجرایی کردن این مقوله در کسب و کارشان موفق بوده اند، نظر من خیلی مثبت نیست. البته قائل به این هستم که مسیر و حرکت رو به جلو و رو به رشد است اما هنوز با بازارهای جهانی فاصله زیادی داریم.
2-به نظر شما مهم ترین و اصلی ترین ضعف هایی که ما در حوزه برندینگ داریم چیه؟ چطوره که ما اگر به یک نفر بگیم هشت تا برند خارجی اسم ببر حتی اگر از اون برندها (مثلا برندهای خودرو) استفاده هم نکرده باشه سریع میتونه اسم ببره اما برندهای داخلی رو نمیتونه؟
مهم ترین ضعف، نقصان دانش و اطلاعات در رابطه با اصول برندسازی وکمک نگرفتن از مشاوران آگاه و کاربلد این عرصه است. همچنین مشکلات اقتصادی سرمایه گذاران را عجول کرده است و به دنبال زود نتیجه گرفتن هستند؛ غافل از اینکه برند، بافتنی است نه ساختنی. نیاز به زمان، دقت، ظرافت و دانش کافی برای طراحی شدن دارد.
3- مهم ترین فاکتورهایی که شرکت ها باید در حوزه برندینگ در نظر بگیرن چیاست؟ یا بهتره بپرسم پایه ای ترین فاکتورها چیاست؟
در پاسخ به سوال شما به مدلی در حوزه برندسازی اشاره می کنم به نام drek model
در این مدل به چهار شاخصه مهم برای برندسازی اشاره شده است:
1- داشتن تمایز اثربخش و ارزشمند
برندها باید نسبت به همصنف ها و همکاران خود دارای مزیت رقابتی باشند. مزیتی که ارزش آفرین باشد و دلیل موجهی باشد برای مراجعه مشتریان.
2- ارتباط داشتن با مشتریان
برندهای بزرگ در حوزه مدیریت ارتباط با مشتری و مقوله روابط عمومی بسیار قوی و اثرگذار ظاهر می شوند و ارتباط دو سویه با مشتریان خود برقرار می کنند.
3- احترام گذاشتن و قابل احترام بودن برای مشتریان
برای احترام گذاشتن به مشتری می بایست قدر و منزلت او را دریابیم و نیروهای خود را دائما آموزش دهیم. صرف نصب تابلوی همیشه حق با مشتری است، هیچ سازمانی مشتری مدار نخواهد بود. بلکه در عمل و با کمک گرفتن از اصول علمی مشتری مداری و ایجاد تغییر نگرش در مدیر و کارمندان، این مهم قابل تحقق خواهد بود.
4- شناخته شدن برای مخاطبین بالقوه و بالفعل
انجام صحیح و اصولی تبلیغات و کلیه اقداماتی که ما را بیشتر و بهتر به مشتری معرفی نماید، برای توسعه برند و توسعه بازار هر کسب و کاری ضروری می باشد.
4- حوزه هایی که توی اونها به شدت از برندینگ غافل شدیم کدوم حوزه ها هستن؟ (مثلا ما قبلا توی حوزه پوشاک برندهایی مثل البسکو، هاکوپیان، کفش بلا و... رو داشتیم که البته بعضیاشون دارن به زحمت فعالیت میکنن اما چی شد که ما دیگه به سمت برندسازی در زمینه ی پوشاک نرفتیم؟ آیا انقلاب صنعت نساجی ترکیه باعث بود یا نه باید دلایل رو در داخل جست و جو کرد؟ در سایر حوزه ها چطور؟)
ما در همه حوزه ها به برندهای موفق نیازمندیم تا با طیب خاطر و لذت وافر از آنان خرید کنیم.
صنعت پوشاک به لطف ممنوعیت واردات، دوباره در حال قوت گرفتن است و امیدوارم در آینده ای نزدیک شاهد تعداد بیشتری از برندهای موفق ایرانی در حوزه پوشاک باشیم.
5- به نظر شما شرکت اول باید به سودآوری برسه بعد روی برندش کار کنه؟ یا از همون ابتدا باید روی برندسازی کار کنه؟ (چون عده ای تصور میکنن که برند یک تجملاته که فرع بر سودآوریه. نظر شما در این مورد چیه؟)
برندسازی یک فرایند جاری و موازی در سازمان هست که از بدو تولد سازمان و شرکت، در حال شکل گیری خواهد بود و می بایست بدان توجه شود. برای سودآوری می بایست برند شد و برای برند شدن می بایست سرمایه گذاری کرد. هم مادی و هم معنوی.
6- مارکت پلِیس هایی مثل دیجی کالا چه سهمی میتونن توی شناسوندن برندها به جامعه داشته باشن؟
یقینا یکی از بسترهای مناسبی که کسب و کارهای برای عرضه کردن و شناساندن کالاهای خود به مخاطبین هدف بدان ها نیازمندند، فروشگاه های آنلاین می باشند.
چرا که تعداد بالای مخاطب این پلتفورم ها از اقصی نقاط کشور، کمک می کند تا محصولات با سرعت بیشتری عرضه و معرفی شوند و راحت تر در اختیار مشتریان قرار بگیرند.