رسیدیم به فصل سوم.سریال هوملند و فصل سوم. تا الان 24 اپیزود رو سپری کردیم و حالا در 12 اپیزود فصل سوم رو بررسی اجمالی کنیم.این بخش احتمالا طولانی تر از بررسی دو فصل قبل میشه چون خیلی حرف برای گفتن داره و من تمام سعی خودمو میکنم کوتاه تر و خلاصه وار تر بگم و از روی بعضی مسائل بپرم.
فصل سوم برخلاف فصل اول و دوم شروعش شوکه کننده نیست بلکه ترسناکه.برخلاف انتظار قرار نیست سریعا بعد از انفجار ادامه پیدا کنه و این نشون میده سریال برنامه های بلندمدتی از قبل داشته و بنظر میاد اصل هدف سریال قراره تو فصل سوم به وقوع بپیونده.
اپیزود اول اسم ایران همون چند دقیقه اول میاد.شاید فکر کنید یه اتفاق عادی هست و خیلی گذرا ولی باید بگم خیر. این فصل به کل درمورد ایران هست.درمورد سپاه و دولت و کل رژیم اسلامی(لفظ استفاده شده درمورد ایران). مسئولیت حمله رو به سپاه واگذار میکنن. و با لفظ 12/12 ازش یاد میبرن که اشاره به تاریخ انفجار در لانگلی (محل ساختمان سیا) هست و ایران رو با القاعده برابر میدونن و اینطوری ایران رو یه رژیم تروریستی خطاب میکنن.
داستان تا جایی پیش میره که حتی یازده سمپتامبر رو بر گردن ایران میندازن و یه شخص بنام مجید جوادی رو مسئول همه مشکلات تروریستی میدونن. نکته جالبترش اونجاست که این آقای مجیدی بنام ناصرخان حجازی(روحش شاد) گذرنامه داره و حساب های بانکی بنام ناصرخان هست. در جایی هم ساول برنسون میگه من ناصر رو میشناسم.دروازه بان ایران تو جام جهانی بوده و اسطوره مردمشونه(خدا رو شکر حداقل اینو گفتند) ادامه این جریان رو در سریال مشاهده کنید یا اگر سریال رو دیدید دیدگاهتنو بگید.
برگردیم تو خود سریال. این فصل یه کارکتر جدید شکل میگیره با یه بازیگر قبلی.شایدم بهتره بگم کارکتر بعد از دعوایی که با مدیراجرایی تو فصل دوم داشته(دیوید استیس ساول رو سه روز نگهداشته بود)ساول مثل ققنوس تبدیل به خاکستر شد و حالا دوباره برخاست. ساول تو این فصل یه کارکتری رو بازی میکنه که به جرئت از مرموزترین و آب زیرکاه ترین کارکترهای سریالی میشه که من در بین اینهمه سریال مشاهده کردم. میشه یه چیزی بین ریموندتاسک(مراجعه شود به سریال هاوس آف کاردز فصل دوم) و وندی برد(مراجعه شود فصل دوم سریال اوزارک). ساول که تو دو فصل اول کارکتر موردعلاقه من بود این فصل حسابی نقش تعیین کننده تو داستان داره.
اما اپیزود دوم یا سوم دقیقا خاطرم نیست ولی نیکلاس برودی رو میبینید که در ساختمانی متروک نگهداری میشه. بنظرم کل افکار این فصل در همین بیست دقیقه ای که برودی نمایش داده میشه وضعیتش خلاصه میشه. از دیالوگ ها و نگاه هاو تفکرها و همه چیز. حضورش تو مسجد و دزدی یکی از ساکنین و خلاصه تا اون قسمت که پزشکش بهش میگه تو مثل سوسک میمونی.(این دیالوگ رو بصورت مجزا در بحثی دیگه قرار میدم).
حضور دختر برودی در ساختمان رفتاری و توام با حضور کری ماتیسون در ساختمان رفتاری دیگه ای در زمان یکسان هم بدون دلیل نمیتونه باشه و قطعا برداشت های مشخص خودشو داشت.
در ابتدای اپیزود سوم میبینم که مردی به نام زرین از مرز امریکا عبور میکند.از مرز قسمت شمال شرقی با ماشین از ایستگاه مرزی. وارد ایالت ورمونت میشه.مشخص میشه که این آقایی که خودش رو زرین نامیده ویزای کانادا داشته !
فصل سوم همانطور که گفتم کاملا ضد ایرانی هست. دو قسمت پایانی در ایران میگذرد و سریال میگوید برجام دستاورد سازمان سیا بوده که توانسته با جاسوسی در راس سازمان جاسوسی ایران بدست بیاورد.واقعا فصلی شوکه کننده بود چه از نظر مسائل سیاسی و چه از نظر مسائل داستانی کارکترها.
در بیشتر محافل میگویند فصل سوم بهترین فصل سریال هست خب من مطلقا با این عقیده مخالفم. در اپیزودهای میانی سریال حرفهای زیادی برای زدن داشت ولی اپیزودهای پایانی و ابندایی به شدت ضعیف بود.خواه از دید کارگردانی بگوییم خواه پیشروی داستان یا هر چیز دیگه. نظر من از بعد سینمایی دلیلش حضور نداشتن مایکل کوئستا بود که در فصل اول دوم عمده زیبایی ها بر عهده بود.
نهایت اینکه سریال به هیچوجه انتظارات بیننده رو در این فصل برآورده نمیکند.در هیچ ساختار یا مقطع و بله مطلقا فصول قبلی من حیث مجموع برتر بودند به عقیده من.
موضوع آخر اینکه فصل چهارم رو بررسی نمیکنم دلایل زیادی دارد و اولی هم همینکه پایان فصل سه نیاز به استراحت دارد و اینکه طوری پایان یافت که میشد پایان سریال باشد برای همیشه و گره سریال خوبی هست ولی شخصا شانس زیادی برای فصلهای بعدی با این اوضاع پیش بینی نمیکنم ولی خب پیش داوری هم نباید کرد. باشد هر موقع فصل 4 رو دیدم بررسی و نتیجه رو باهاتون به اشتراک میگذارم.
به زودی سریال دیگه ای رو بررسی میکنم و براتون قرار میدهم.
محمدرضا توسلی"MTS"