ویرگول
ورودثبت نام
محمدرضا ضامنی
محمدرضا ضامنی
خواندن ۳ دقیقه·۱ روز پیش

من،سالیپسیزم،مشاور عصبانی

تراوشات یک ذهن مبتلا به خودتنهاانگاری

_سلام

_این‌دفعه چته؟چه مرگته؟چرا تند تند میای پیش من؟این همه مشاور،فقط من؟

_تو بدرد بخورتری.تحملم کن.

_حاشیه نرو.زود تمومش کن.

_چشم.قول میدم. اینجا تو کاغذ نوشتم.اگه اجازه بدی همونجوری واست بخونم.

_زودتر


چند سالی هست که به دلیل نداشتن دانش کافی, مسائلی ذهن منو درگیر کرده.


چند سال پیش قبل از بهار عربی در مجلس لیبی نمایندگان و وکلای مردم با هر اعتراضی رای به خاموشی مردم خودشان میدادند و ممنوعیت‌ و محدودیت‌های زیادی رو لباس قانون می‌پوشاندند و تصویب میکردند.همان زمان مطمئن شدم ربات‌ها در بین آدم‌ها رسوخ کردند.آن‌ها طبق برنامه‌نویسی انجام شده فقط به دنبال پیروی از برنامه‌نویس اند.منظورم معترضان اند.


در همین کشور دوست و برادر خودمان کره‌شمالی,بزرگترین رسانه ارتباطی شان و تمام روزنامه ها در خدمت رهبرشان است.آن ربات‌ها آنقدر برنامه‌ریزی شده و هماهنگ کار کرده‌اند که مردمشان فکر میکنند همبرگر اختراع رهبر کیم است!! ربات‌ها کارشان خوب است مردم در آنجا برای قهرمانی تیمشان در جام‌جهانی 2010 جشن گرفتند.در صدا و سیمای آنها و روزنامه‌های وابسته به حکومت هر روز خبری را پخش میکنند که ممکن است روز بعد آن را به کل تکذیب کنند.این کاملا حق طبیعی آنهاست.چرا بعضی از مردم باور نمیکنند را درک نمیکنم.


 حتی رهبر و مسئولین زحمتکش شان هم بدون توجه به حافظه تاریخ و ثبت و ضبط تمام اتفاقات هر روز حرفشان را عوض میکنند.یادم هست که کیم جونگ اون برای آزادی مردم مظلوم و مستضعف تایوان که تحت محاصره دولت متخاصم چین بودند چه سخنرانی ها که نکرد.دموکراسی را خوب بلد است.به نظرم او هم یک ربات است چون چند وقت بعد مردم خودش را که خواسته کوچک و عجیبی داشتند را به سرعت غرب زده تشخیص داد.سپس بسیاری از آنها را در مهمانسراهای خود جمع کرد و شروع به نصیحت و نوازش پدرانه کرد. 


در کشور خودمان هم فکر کنم ربات زیاد داریم.بعضی از آنها حتی هوش مصنوعی هم ندارند.آنها صرفا برای ضبط و پخش طراحی شده‌اند.اگر سوالی بپرسید که جوابش را ندانند خودتان محکوم به نادانی میشوید.آنها با اولین ارور متوسل به گذشتگان میشوند و با استناد بر آن یقین می‌یابند که شما هیچی نمی‌فهمید.


ربات‌هایی بین ما زندگی میکنند که با تغییر برنامه مواجه میشوند و با یک چرخش و نرمش قهرمانانه از حالتی به حالتی دیگر تبدیل میشوند.رنگشان عوض میشود و زبانشان هم تغییر میکند.حتی روکش جدید هم به آنها می‌پوشانند. تشخیص‌شان سخت است.


همسایه ما افغانستان هم دچار همین مشکل بود.آنها یک ربات فرسوده را که سخت‌افزارش درست کار نمیکرد و هیچ نرم‌افزاری رویش نصب نمیشد و عنوان دکتر هم داشت و ساخت یک کشور دیگر بود را به عنوان رئیس جمهور اقتصاددان انتخاب کردند که کشورشان را طبق برنامه ریزی انجام شده به سرعت در قهقرا فرو برد و آخرش هم با یک کیف پر از پول فرار کرد.به گمانم آنها امروزه یک انسان واقعی را رهبر خود کردند,چون مسئولین زحمتکش‌مان او و گروهش را تائید میکنند.

_خب که چی؟الان همه روباتن تو نه؟این همه حرف زدی تهش چی بشه؟چی دوس‌داری بهت بگم؟من چی؟نکنه فکر می‌کنی منم روباتم؟

_اینارو گفتم چون دردمو نمیدونم.فقط دردُ می‌کِشم.تو هم دهنتو ببند.تو مگه خودِ من نیستی؟تو هم منو نمی‌شناسی.همون بهتر که بِچِپونمت یه گوشه.

 من از ربات‌ها میترسم. شاید من رباتم و همه‌ی اونها انسان.

هوش مصنوعیخودتنهاانگاریسالیپسیزمدولت متخاصمرئیس جمهور
نوشته‌هایی که تو متمم نباید نوشت. mrzameniseydani@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید