نتایج مطالعه بینالمللی پیشرفت سواد خواندن (پرلز) ۲۰۲۱، در هفتههای گذشته منتشر شد و افت نمرات و رتبه دانشآموزان ایرانی در این آزمون یکبار دیگر وضعیت وخیم و نگرانکننده آموزش و پرورش را عیان کرد. دانشآموزان پایه چهارم ایرانی باز هم رویه افت نمره در ۱۰ سال گذشته را تکرار کردهاند و حالا در جایگاه ۵۳ از ۵۷ کشور حاضر در آزمون ایستادهاند و تنها کشورهای اردن، مصر، مراکش و آفریقایجنوبی پایینتر از ایران قرار گرفتهاند.
علاوه بر آنچه در نتایج کلی مطرح است، بررسی جزئیات این آزمون در کنار نتایج مطالعه بینالمللی روند ریاضیات و علوم (تیمز) ۲۰۱۹ گویای نکتهای است که جهت توجه به آن آمارهایی مستخرج از دو آزمون مذکور را در ادامه مرور میکنیم:
- در آزمون تیمز ۲۰۱۹ نشان داده شد که معلمان پایه چهارم ایران از حیث رضایت شغلی که مؤلفههای آن راضیبودن از شغل معلمی، هدفمند و معنادار دانستن معلمی، داشتن شور و اشتیاق نسبت به کار، الهامبخش دانستن حرفه و داشتن احساس غرور از کار است، در بین ۵۸ کشور حاضر در آزمون، رتبه سوم را دارند و ۸۷ درصد معلمان از شغل معلم خیلی راضی و ۱۱ درصد تا اندازهای راضی هستند.
- براساس تیمز ۲۰۱۹، ۵۵ درصد دانشآموزان ایرانی در پایه چهارم به مدرسه تعلق خاطر بالا و ۸ درصد تعلق خاطر کم دارند، اما در پایه هشتم ۳۶ درصد به مدرسه تعلق خاطر بالا دارند و ۱۴ درصد تعلق خاطر کم دارند.
- بر اساس تیمز ۲۰۱۹، ۵۹ درصد دانشآموزان پایه چهارم، یادگیری ریاضی را خیلی زیاد دوست دارند و ۱۱ درصد دوست ندارند. همچنین ۷۰ درصد درس علوم را خیلی زیاد دوست دارند و تنها ۵ درصد یادگیری علوم را دوست ندارند. این آمار، اما در پایه هشتم متفاوت میشود و در درس ریاضی دوست داشتن خیلی زیاد به ۳۴ درصد کاهش مییابد و میزان دوست نداشتن یادگیری ریاضی به ۲۷ درصد تقلیل مییابد. در درس علوم نیز دوستداشتن خیلی زیاد ۵۳ درصد و دوست نداشتن علوم به ۱۱ درصد میرسد.
- بر اساس آزمون پرلز ۲۰۲۱، ۴۲ درصد از دانشآموزان همه کشورها و ۶۶درصد از دانشآموزان ایرانی ابراز داشتهاند که مطالعه را خیلی دوست داشتهاند.
- در آزمون پرلز ۲۰۲۱ کمتر از یک چهارم والدین ایرانی گزارش دادهاند که از مطالعه لذت میبرند.
نتایج فوق نشان میدهد که چه دانشآموزان و چه معلمان ایرانی از حیث انگیزه یادگیری و شوق و ذوق آموختن و آموزش در میان کشورهای حاضر سرآمدند و همواره در ردههای نخستین بودهاند، اما نتایج پایین یادگیری گویای آن است که نظام آموزش و پرورش نهتنها نتوانسته است این انگیزه و شوق را به یادگیری منتج کند، بلکه موجب نابودی آن شدهاست به نوعی که از پایه چهارم تا هشتم میزان دوستداشتن علوم و ریاضیات و تعلقخاطر به مدرسه کاهش یافته و درنهایت نیز ۶۶درصد دانشآموزانی که ابراز داشتهاند علاقه فراوانی به یادگیری دارند، یحتمل به آنجا میرسند که مانند عموم والدینشان (بیش از ۷۵درصد) که آنها نیز در همین نظام آموزشی درسخواندهاند، از مطالعه لذتی نبرند.
از سویی معلمان باانگیزه نیز نتوانستهاند یادگیری را به خوبی محقق کنند که به نظر میرسد میتواند نشئت گرفته از ضعف مهارتهای معلمی، شیوههای تدریس نامتناسب و محتواهای درسی غیرکاربردی و حافظهمحور باشد.
خلاصه آنکه آموزش و پرورش دچار دردهایی شدهاست که اکنون حاصل آن نابودی مهمترین انگیزههای انسانی است؛ این درد را هر چه سریعتر باید درمانی جست وگرنه نوشدارو پس از مرگ سهراب حاصلی نخواهد داشت.