محمد صادق عبداللهی
محمد صادق عبداللهی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

خندوانه، مصداق طنز ایرانی

دیشب قسمت نهصد و بیست و دوم خندوانه پخش شد و فصل هشتم به پایان رسید. دست مریزاد به آقای جوان و تیم‌شان. انصافاً در این مدت که سختی‌ها از همه طرف ملت ایران را احاطه کرده است، خندوانه و ایتم‌هایش از محدود پناهگاه‌هایی بود که می‌شد دقایقی پایش نشست و با خوشمزگی‌های جناب‌خان و استند‌آپ کمدین‌هایش از غم عالم، فارغ شد.

‌بخواهم رک بگویم، شخصاً حالا که دیگر معلوم نیست تا کی خندوانه دیگری باشد، غصه‌ام گرفته است که شب‌ها در پایان سختی‌های روز، منتظر چه باشم! یحتمل تلویزیون خانه‌مان که فقط با شروع خنداونه روشن می‌شد و با پایانش خاموش، حالا تا باز نگردد، دیگر روشن هم نشود.

راستی باید از خندوانه ممنون بود که بار صداوسیما را یک تنه در همه جشن‌های ملی و‌ مذهبی و انقلابی به دوش کشید. اکر بر یکسری از نقدها چشم ببندیم باورم این است که خندوانه یک طنز ایرانی است. از دکور شاد و رنگ‌و‌وارنگش گرفته تا نحوه حضو مجری در میانه تماشاگران و حلقه زدن دور او، پوشش لباس‌هایی از جنس لباس‌های هر روزه مردم، میدان دادن به نسل جوان، تبلیغ محصولات ملی، پویش‌های فرهنگی و اجتماعی و احیای فرهنگ‌ها، موسیقی‌ها، شخصیت‌ها و قهرمان‌های محلی برای نسل نو. خندوانه هیچ وقت هم به بهانه نقد، مردم را مسخره و تحقیر نمی‌کرد.

کافی است مقایسه کنیم با آن طنزی که مجری با لباس‌های اتو کشیده چند میلیونی جلوی مخاطبان بر بالای سن می‌ایستد و با تحقیر و تمسخر، ندانسته‌های مردم و رفتارهایشان را نقد سیاه می‌کرد و می‌خندید.

خلاصه ما که به قدر خود قدر دانیم؛ امیدوارم مسئولان هم قدر برنامه‌سازان حرفه‌ای را بدانند و زمینه بازگشتشان را با برنامه‌های پرمخاطب‌تر فراهم سازند.

طنز ایرانیخندوانهرامبد جوان
دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم‌وتربیت دانشگاه علامه طباطبایی | کارشناس آموزش‌وپرورش مرکز پژوهش‌های مجلس | روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید