«ثروتمندان را میخورند: Eat the Rich» این جملهای منسوب به «ژان ژاک روسو» است که معترضان امریکایی آن را بعد از به آتش کشیدن مرسدس بنزهای لوکس نمایشگاه خودرویی در شهر اوکلند کالیفرنیا با اسپری قرمز رنگ، روی بدنه خودروها حک کردهاند. روسو مدعی بود: «When the poor have nothing more to eat, they will eat the rich وقتی فقرا چیزی برای خوردن نداشته باشند، ثروتمندان را میخورند!» و حالا ظاهراً کار فقرای امریکایی به جایی کشیده است که راهی جز انتقام گرفتن از ثروتمندان برخوردار از امتیازات گزاف که به قول چامسکی، «امریکا را برای خود تبدیل به جامعهای خصوصی کردهاند» ندارند.
در کلیپهای منتشر شده از شورشهای معترضان با فریاد شوق بر جنازه مرسدس بنزهای شعله گرفته میرقصند و با شعلههایی که از بند آمدن نفس فقرای امریکایی زیر لاستیکهای سرمایهداری حکایت میکنند، سلفی میگیرند. گویا این فقط جورج فلوید سیاهپوست نبود که زیر زانوی قوای نظامیِ سرمایهداری فریاد میزد «نمیتوانم نفس بکشم» بلکه این صدای فروخفته مردمی بود که سالها ذره ذره رنجشان انبار باروتی شده بود که نفسهای به تنگ آمده فلوید به آن کبریت انداخت و حالا ارتش خشن امریکا هرچه هم خشونت به خرج میدهد، نمیتواند مردمی را که چیزی جز ثروتمندان برای خوردن نمییابند، آرام کند و لاجرم مجبور است رئیسجمهور را به پناهگاه کاخ سفید ببرد.
شاید آن جمله روسو که بر بدنه مرسدس بنزها حک شده است، حکایت از نگاه چپ معترضان داشته باشد و ترامپ قمارباز هم بخواهد با چسباندن معترضان به چپ در توئیتر، غائله را به دعوای چپ و راست تنزل دهد، اما واقعیتهای میدانی دعوایی فراتر از چپ و راست را روایت میکنند؛ دعوا دیگر نه دعوای سیاهپوستان و سفیدپوستان بر سر سیاستهای نژادی بلکه صف کشی گرسنگان، فقرا و کارتنخوابها با ثروتمندانی است که سالها تلاش داشتند محرومان را خفه نگه دارند و با تبلیغاتشان امریکا را «سرزمین فرصتها» بنمایانند. در این صفکشی دیگر رنگ پوست ملاک نیست و سیاه و سفید در کنار هم قیام کردهاند و پلیس سفیدپوست همانطوری معترضان را به خاک و خون میکشد که جی. آر. اسمت، ستاره سیاهپوست باشگاه بسکتبال ان. بی. ای، بعد از آنکه یک معترض قصد داشت خودرویش را تخریب کند با مشت و لگد از او پذیرایی کرد.
تلاش آن معترض برای تخریب ماشین اسمیت هرچند کاری اخلاقی به نظر نمیآید، اما نشان از آن دارد که فقرای امریکا علت فقرشان را در ثروت ثروتمندان دریافتهاند. به تعبیر دیگر، هرچند «جوکر» برای هویت بخشی اعتراضی به مردم غرب آسیا ساخته شده بود، اما اکنون شهروندان رنج کشیده امریکایی بدل به جوکرهایی شدهاند که تمام آرزوهایشان را در حصر کفشهای واکس خورده و کراواتهای براق سیاستمدارانی میبینند که تندی خط اتوی کتوشلوارهایشان بر گردن محرومان عالم است و از همین نظر فهمیدهاند راه رهایی، از آتش زدن و لگدمال کردن پرچم امریکا که نماد سیاستهای سرمایهسالارانه این کشور است، میگذرد.
امریکایی که مدعی بود با لیبرالیسم و دموکراسیاش رفاه را به تمام نقاط جهان میبرد، اکنون طبق آمار رسمی وزارت کار با نرخ بیسابقه بیکاری در ۸۰ سال اخیر روبهرو شده است. برخی منابع تعداد بیکاران را در امریکا بیش از ۴۰ میلیون نفر اعلام کردهاند. همین یک ماه پیش بود که برنی سندرز در توئیتی از آمار تکاندهنده فقر در امریکا گفت. او نوشته بود: «حدود نیم میلیون انسان در امریکا در خیابانها میخوابند و ۱۵ میلیون کودک نیز در فقر به سر میبرند و یک سوم امریکاییها نیز مراقبتهای بهداشتی کافی ندارند.»سندرز امروز هم توئیتی زده و از سالها غارت امریکا به دست ثروتمندان نوشته است. او گفته: «۴۰۰ نفر از ثروتمندترینها در امریکا روی ۳ تریلیون دلار نشستهاند؛ طبقه میلیاردرها اکنون نسبت به مردمی که با چکهای کمک مالی زندگی میکنند، مالیات کمتری میدهند.»
انگار پیشبینی شهید مرتضی آوینی دارد درست از آب درمیآید. او «یافت آنچه را دیگران نیافتند» و سالها قبل برایمان نوشت: «غرب از درون خواهد پوسید و در خود فرو خواهد ریخت و، چون عقربی در محاصره آتش، خود را نیش خواهد زد و خواهد کشت.»