مد شده است که در شبکههای اجتماعی، آموزش فروشندگی میدهند. مثلاً میگویند فروشنده تراز کیست یا یک اَبَرفروشنده چگونه رفتار میکند؛ آموزش میدهند که یک فروشنده چگونه باید بایستد، بشیند، راه برود، حرف بزند و یا حتی به دستشویی برود!
اما کمتر کسی در این شبکهها اصول صحیح خرید کردن، خریدار تراز بودن یا یک اَبَرخریدار بودن را آموزش میدهد. این شد که دوباره برای نوشتن پست جدید آستینهایم را بالا زدم!
نکته: تلاشم بر این بوده که تمام موارد منطبق بر فقه اسلام باشه و در چهارچوب اخلاق. چون چهارچوب اخلاق وجود داره پس فرقی نمیکنه که این مطلب رو یک مسلمان بخونه یا کافر.
وقتی وارد مغازهای میشوید، قرار نیست بابت سلام کردن هزینهای بپردازید!
فکر میکنید فروشنده، بین خریداری که با لبخند و احوالپرسی وارد مغازه میشود و کسی که سرش را زیر میاندازد و طلبکارانه حرف میزند، تفاوتی قائل نمیشود؟
قبل از عطر زدن و شیکپوش بودن، این ادب است که جذابیت را به همراه دارد.
فکر کردید همین که خرید کنید کار تمام است؟ نخیر؛ شما حالا باید از فروشنده تشکر کرده و سپس خداحافظی کنید.
سلام و احوالپرسی کردن شما نشان داد که فرد مؤدب و با شخصیتی هستید اما نهایت این باشخصیتبودن در تشکرِ بعد از خرید خودش را نشان میدهد. کار سختی هم نیست فقط کافیست بگویید:
- خیلی ممنون، خدانگهدار
- مچکرم، خداحافظ
خودم از این دو جمله استفاده میکنم اما شما میتوانید موارد دیگری هم به کار ببرید:
- آقا دست شما درد نکنه، خدانگهدارتون
- تشکر فراوان، لطف کردید، خداحافظ
- خیلی مچکر و ممنون، زحمت کشیدید، خداحافظ
و ...
که میتوانید برای شغلهای خدماتی هم به کار ببرید.
طرف بیکار است و حوصلهاش سر رفته، میآید و وقتش را در چند مغازه میگذراند و با اینکه قصد خرید ندارد، الکی قیمت میپرسد. آخر هم سرش را زیر میاندازد و میرود.
وقت خود و فروشنده را با الکی پرسیدن قیمت و نگاه کردن به اجناس، تلف نکنید.
یک وقتی است که طرف دنبال چیزی میگردد، وارد مغازه میشود، چند نمونه از آن را مشاهده میکند و قیمتش را میپرسد؛ اما چون باب میلش نیست یا قیمتش برای او کمی گران است، خرید نمیکند و از مغازه خارج میشود. این موضوع برای همه ما پیش آمده و عادی و بدون مشکل است.
اگر قصد خرید لواشک را ندارید، به چه حقی آن را تست میکنید؟
بعضیها تست کردن لواشک را با «لواشک صلواتی» اشتباه میگیرند!
شما میدانید که حتی اگر آن لواشک برایتان خوشمزه باشد، قصد خریدش را ندارید؛ پس با امتحان کردنش به راحتی مرتکب گناه میشوید آن هم از نوع حقالناسش(مگر اینکه فروشنده راضی باشد).
البته استثناء هم وجود دارد؛ مثلا فروشندهای میخواهد به زور جرعهای از آن دلستر را در حلقتان بریزد و قبلش میگوید: «بخور اگه بدت اومد نخر!» یا جملاتی شبیه به این.
پس اگر قصد خرید فلان مدل شیرینی را ندارید، اجازه تستش را هم ندارید.
فروشنده، معصوم و برئ از خطا نیست. گاهی جملهای را اشتباه میگوید، جنسِ اشتباه را نشانتان میدهد، منظورتان را متوجه نمیشود و ... اما این دلیل نمیشود برای اینکه در نگاه دوستدختر یا همسرتان شوخطبع به نظر برسید، فروشنده را مسخره کنید! فروشندهای که به شما احترام میگذارد و راهنماییتان میکند.
اگر از فلان مدل خودکار یا بهمان مدل شیرینی خوشتان نیامد دلیل نمیشود از الفاظی مثل: آشغال، مزخرف، بهدرد نخور و غیره استفاده کنید؛ شاید این جنس فقط مورد پسند شما نباشد. بهترین مثالش هم تنوع در شیرینیجات است:
من این شیرینی را دوست ندارم؛ باید بگویم بد مزه یا آشغال؟
این شیرینی نه بدمزه است و نه آشغال؛ فقط سلیقه من نیست. افرادی از نزدیکانم را میشناسم که با این شیرینی معاشقه میکنند!
ای مرد! برای یه ورق قرص دیگر پلاستیک میخواهی چکار؟
ایول! برای دوتا مداد هم پلاستیک برداشتی؟
دمت گرم که پاکت کادویی را هم در پلاستیک میگذاری!
انقدر لِفتش ندهید! حالا پوشه دکمهدارتان آبی هم باشد خبری نیست!
هر وقت در خرید دچار «بحران انتخاب» شدید، به کارایی اجناس توجه کنید اگر دیدید فایده ندارد، دَ بی سی چِل بهترین گزینه است.
هر مغازهای در دنیا ساعت کاری دارد. بعضیها شیفتی کار میکنند و بعضی دیگر یکسره هستند؛ اما عموم مغازهها شیفتی هستند مثلاً از 8 صبح تا 12 ظهر و آن طرف از 5 عصر تا 9 شب.
وقتی ساعت 9 شب میشود کم کم مغازهدار به فکر تعطیل کردن میافتد، لامپها را خاموش میکند، وسایلش را جمع میکند و آماده رفتن میشود. این در واقع، اعلام تمام شدن ساعت کار مغازه است. در این صورت اگر شما قصد خرید کالایی را داشته باشید، باید قید آن را بزنید. نه اینکه سرتان را زیر بیاندازید و مثل ... (استغفرالله) وارد مغازه شوید. این اوج بی احترامی به فروشنده است؛ بی احترامی به وقت ارزشمند او، برنامهای که بعد از بستن مغازه میخواهد به آن برسد و غیره.
خیال نکنید با ورود شما به مغازه اتفاقی نمیافتد؛ این را بدانید که ممکن است پشت سر شما، افراد دیگری هم با خیال اینکه مغازه همچنان باز است وارد شوند.
پسر دلبندتان بستنی قیفی دوست دارد؟ خیلی هم عالی! منتهی بگذارید آن را بیرون از فروشگاه بخورد تا هم کفِ زمینی که تازه تِی کشیده شده تمیز بماند و هم دورس و هودی و پیراهن و شلوارِ فروشنده بیچاره!
بماند که چیزی تحت عنوان «حیوان خانگی» نباید وجود داشته باشد اما اگر شما سگ یا گربه خانگی دارید، باید آنرا بغل کنید و دست خودتان باشد نه اینکه در مغازه رهایش کنید این موضوع هم به جهت تمیزی مغازه مهم است(شاید فروشنده نجس بودن برایش اهمیت داشته باشد) و هم جلوگیری از بهم ریختگی محیط.
اگر چیزی را برمیدارید و نگاهش میکنید، جانِ مادرتان بگذارید سر جایش. به خدا کار سختی نیست. در مغازههایی که اشیاء ریز دارند، مثل نوشت افزارها و خرازیها، اهمیت این موضوع دو چندان میشود.
در یک کتابفروشی معمولاً موضوعات کتابها از هم تفکیک میشوند، پس طبیعی است که برداشتن یک کتاب از قفسه «تاریخ» و انتقال آن به «اشعار» درست نباشد!
خریدهایش 500 هزار تومن شده و حالا از فروشنده میخواهد که 200 حساب کند!
تخفیف باید معقولانه و متناسب با سود فروشنده باشد. تخفیفی که خیلی خیلی کم باشد به طوری که مشتری به مسخره گرفته شود، اصلاً خوب نیست. در عین حال تخفیف خیلی خیلی زیاد هم برای فروشنده ضرر یا عدمالنفع را در پی دارد.
اگر یکبار فروشنده به شما تخفیف داد و شما هم از ته دل راضی بودید، دیگر پی آنرا نگیرید و درخواست تخفیف بیشتر نکنید.
خوب فکرتان را بکنید و جوانب را بسنجید.
اگر برای کسی خرید میکنید حتماً جزئیات(رنگ، جنس، اندازه و ...) را بپرسید یا همان لحظه به او زنگ بزنید و از او توضیح کامل بخواهید.
متاسفانه بعضیها با عجله و بدون دقت به جزئیات، خرید میکنند و بعد پشیمان میشوند. حالا بعضی فروشندهها جنس را پس میگیرند و مشکلی ندارند اما بعضی دیگر اصلاً از جنس مرجوعی خوششان نمیآید و آنرا قبول نمیکنند.
خرید کردن مثل ازدواج میماند و مرجوع کردن مثل طلاق؛ حلال است اما تلخ!
وَیْلٌ لِکُلِّ کودَکٍ بازیگوشْ!
آقایان و خانمها؛ قبل از انفجار مغازه، از کودکتان مراقبت کنید!
بچه است دیگر؛ نمیفهمد که نباید تختهپاککن را مزه کند!
متوجه نیست که به هرچیزی دست نزند؛ شاید آن چیز را بشکند...
بالاخره پیش میآید که اتفاقی چیزی را پاره کنید، بشکنید یا به هر نحوی خرابش کنید؛ در این مواقع با فروشنده صحبت کنید و جنس را به او نشان دهید؛ نه اینکه به بالا نگاه کنید انگار که نه انگار اتفاقی افتاده است و به کارتان ادامه دهید! این حتماً حقالناس است و اگر مسلمان هم نیستید، به دور از شرافت و اخلاق.
بعید میدانم نکته مهمی را جا انداخته باشم؛ موارد دیگر حاشیه است و اهمیت کمتری دارد.
با انجام این موارد قول میدهم که شما تبدیل به یک خریدار شریف و مودب میشوید.
و صد البته یک فرد باشخصیت در جامعه!
شاد و خندون باشید
اللهم عجل لولیک الفرج
سایر مطالب: