کریپتون
کریپتون
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

کریپتون نوشت: صِرْفاً پیاده‌سازیِ اَفْکارِ مُوَقَّتی

می‌خواستم اسمش را بگذارم «دقایقی با کریپتون» اما این یکی برایم جذاب‌تر بود. مجموعه نوشته‌هایی که فقط درباره کریپتون است. شخصیت کریپتون برگرفته از عنصر شماره 36 جدول تناوبی بوده که انتخابش برمیگردد به زمان دبیرستانم و آن وقت‌هایی که عشق کامپیوتر و لینوکس بودم و البته از شما چه پنهان، عاشق و شیفته هک‌کردن! کریپتون اسم یونیک و جذابی است و همچنین خوراک یوزرنیم در فضای مجازی؛ اما دلیل سومی که این اسم را انتخاب کردم معنی‌اش است که کاملاً با اهداف هکری بنده در زمان جاهلیت اولی سازگاری داشت. کریپتون در لغت به معنای «مخفی» و «پنهان» است؛ علتش هم به خاطر بی‌رنگ و بی‌بو بودن این گاز است.
از مقدمه که بگذریم نمیدانم بقیه ماجرا را چگونه تعریف کنم؛ احتمالاً به خاطر این لحن نسبتاً رسمی است که همیشه از آن در پست‌هایم استفاده میکنم. شاید اگر آنرا در این لحظه کنار گذاشته و کمی راحت‌تر حرف بزنم خیلی بهتر باشد:

خب، فک کنم الان بشه بهتر نوشت.

چند وقتیه که درگیری‌های ذهنیم زیاد شده و تعداد دغدغه‌هام روز به روز داره بیشتر میشه. از یه طرف فعالیت توییتری، از طرف دیگه تسلط روی زبان انگلیسی، ماجراهای روزنامه‌نگاری، مقاله‌هایی که باید بنویسم و کتاب‌هایی که باید بخونم، درس‌ و امتحان دانشگاه، دوره‌هایی که باید شرکت کنم و حتی حتی حتی شغل موقتی که قراره داشته باشم...

برقراری ارتباط و ایجاد یه نظم درست و حسابی بین اینا واقعاً برام عذاب شده. یه سری کتاب‌ها هستن که برای ساخت یک اندیشه خیلی مناسبه و باید حتماً بخونمشون؛ یه کتابای دیگه‌ای هم هستن که اندیشه دینی و معنوی رو تقویت میکنن و اونا هم باید در کنارش باشه وگرنه اوضاع بی‌ریخت میشه.

خلاصه که وضعیت اینجوریه و کنترلش داره برام مشکل میشه. اما خب بعضی از این چیزا مثل روزنامه‌نگاری، درس‌های دانشگاه و زبان داره خوب پیش‌ میره فعلاً؛ اما از لحاظ مطالعاتی دارم افت میکنم و اخیراً کتاب کمتر میخونم(راستش رو بخواید حوصلم نمیشه!!!) و همین خیلی داره اذیتم میکنه؛ انگار توی یه سیکل معیوب گیر کردم و نمیتونم در بیام ازش. اخیراً متوجه شدم که موقع مطالعه پرش ذهن هم دارم(حالا اینو کجای دلم بذارم؟!).

یه برنامه‌ریزی منسجم و درست به نظرم کارو جمع کنه و البته با یه سیر درست مطالعاتی. برای اینکه بتونم اون مقاله رو بنویسم، حداقل باید 50 تا کتاب بابتش بخونم و چند جای مختلف برم و راجع بهش تحقیق کنم...


من جدیداً یه چیزی خیلی ذهنمو درگیر کرده و اونم ظرفیت بسیار بسیار بالای حامیان فلسطین در اروپا و آمریکاست! به نظرم اینا الان پتانسیل اینو دارن که با ایدئولوژی‌ ما آشنا بشن. اینا خیلی راحت‌تر میتونن مسلمون بشن. اگر بدونن که روحیه مقاومت از کدوم مکتب نشأت گرفته، حتما پیرو اون میشن.

به قول استاد فرج‌نژاد عزیز:

انصافاً رفقا دنیا الان آماده شنیدن حرف‌های ماست. عرضه داریم با فیلم‌های کوتاه، فیلم‌های بلند، فیلم‌های مستند، حرف جدی، کتاب جدی، سایت به زبان غیرفارسی، توییت به زبان غیرفارسی؛ باید زبان یاد بگیریم. ولی خدا میدونه رفقا حتی تو اسرائیل -مسلم شده برا من- حتی تو اسرائیل، گوش‌های جدی وجود داره برای شنیدن حرف‌های ما...


پ.ن: منتظر پست بعدی باشید؛ البته «کریپتون نوشت» نیست...

درگیریمطالعهمقالهافکار
این ره عشق است راه عقل نیست...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید