سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که در اردیبهشت ماه 1403 برگزار شد، در حالی به کار خود پایان داد که شاهد رونق و پویایی سال های گذشته خود نبود.
یکی از مشهودترین نکات منفی این دوره از نمایشگاه، کاهش محسوس تعداد بازدیدکنندگان بود.
فضای کلی نمایشگاه نیز فاقد شور و نشاط سال های گذشته بود. سالن های خلوت، غرفه های کم رونق و بدون بازدید کننده, حتی تعداد اغذیه فروشی ها هم نسبت به سال های پیش کاهش چشمگیری پیدا کرده بود و دیگر خبری از آن همه فروشندگان بستنی و غذاهای سرد و گرم هم نبود.در کل به وضوح می شد دید که نمایشگاه کتاب امسال با روز های اوج خود در سال های گذشته به شدت فاصله گرفته و دیگر انگار علاقه ای به شرکت در آن وجود ندارد.
می توان یکی از مهمترین عوامل این نبود شور و اشتیاق برای حضور در نمایشگاه به عنوان مراجع را وضعیت اقتصادی دانست. افزایش قیمت کاغذ، مواد اولیه و دستمزدها، باعث شده بود تا قیمت تمام شده کتاب ها به طرز وحشتنکای افزایش پیدا کند و به طبع این هزینه چاپ تبدیل به هزینه فروش سرسام آور آن گشته دیگر قشر زیادی از مردم، به خصوص جوانان، قدرت خرید کتاب را ندارند.
با پولی که در سال های پیش می شد دو یا سه کتاب خرید در حال حاضر شاید حتی نتوان یک کتاب خرید!
همین گرانی باعث شده تا نه خریدار و طرفدار کتاب شوقی برای خرید عنوان جدید داشته باشد و نه ناشر اشتیاقی برای ترجمه یا تالیف عنوان جدیدی پیدا کند نتیجه می شد غرفه هایی پر از خالی! انتشارات هایی که تیراژهایشان به زیر چهارصد و دویست رسیده.
همچنین حضور کمرنگ ناشران خارجی نیز از دیگر نکات قابل توجه بود. تحریم های اقتصادی و مشکلات مربوط به تبادل ارز، باعث شده بود تا علاقه ی زیادی به حضور و وجود کتاب های خارجی نباشد. که خود این هم به نوبه خود نگران کننده است.
چندین سال پیش شور و شوق حضور و مراجعه به نمایشگاه در حدی بود که بعضی خانواده ها حتی شده برای تفریح و گذراندن روز به نمایشگاه می رفتند و بیشتر هدفشان گشت و گذار بود و در کنار این گشت و گذار ممکن بود کتابی هم بخرند چون خرید کتاب آنقدر هزینه ای نداشت همین امر در کنار افرادی که صرفا طرفدار کتاب بودند باعث رونق نمایشگاه می شد. اما حالا وقتی مردمی نتواند کتاب چاپ کنند و مردم دیگری هم نتوانند همان اندک چاپ شده ها را بخرند دیگر چه کسی به نمایشگاه کتاب می آید؟