ویرگول
ورودثبت نام
الف.م
الف.م
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

در باب سعادت بشر

آیا شادی و خوشبختی هدف زیستن است؟

بسیار گفته می شود که هدف از زندگی شاد زیستن است. فیلسوف های بسیار خوشبختی را هدف اصلی زیست بشر در نظر گرفته اند. اما اگر اینطور نباشد چه؟ اگر بشر ذاتاً برای شاد زیستن به دنیا نیامده باشد چه؟

جریان سعادت جویی و یافتن خوشبختی در زندگی سابقه ای طولانی در نظر فیلسوف ها داشته است. اما هیچ گاه بشر توجه چندانی به آن نداشته است. هیچ انسان عامی تا 200 سال پیش به دنبال خوشبختی نمیگشته است. بشر تا دوران مدرن سواد و زمان لازم برای تفکر در باب خوشبختی را نداشته است و تفکر در باب خوشبختی منحصر به نخبگان جامعه میشد.

سعادت از دیرباز تاکنون:

نظریات فیلسوفان در باب سعادت با افلاطون آغاز می شود. تفکرات ایده آلیستی افلاطون باعث شده بود تا سعادت را نیز در باب ایده مُثُل بگنجاند. او معتقد بود که حرکت در مسیر حقیقت و یافتن عالم مُثُل خوشبختی را برای بشر فراهم می آورد. چنین تفکری برای بشر قرن 21 چندان کارساز نیست و باید از آن گذر کرد.

پس از افلاطون، ارسطو دیدگاه منطقی تری در باب شادی و سعادت ارائه کرد. ارسطو نظم و تعادل را برای زندگی هر انسان پیشنهاد می کند. ارسطو دیدگاه ماده گرایانه ای نسبت به شادی دارد. او شادی را وابسته به رفع نیاز های مختلف زندگی می شمارد و "تعادل" را راه مناسبی برای چسبیدن به شادی ها معرفی می کند.

قصد ندارم دیدگاه های فلسفی را یکایک شرح دهم مادامی که لزومی هم به این کار نیست. پس از گذشت سال ها و تفکرات مختلف بشر وارد دنیای مدرن می شود. رشد صنایع و پیشرفت هایی در اختیار انسان قرار می دهد که میتواند زمان بیشتری برای تفکر داشته باشد. آموزش نیز به زندگی عمده انسان ها وارد می شود. این ترکیب تشکیل یک میل برای شادی بیش از حد به انسان تزریق می کند. این میل از طرف رسانه ها و جامعه نیز به شدت تشدید می شود. تقریبا همه از انسان ها موفقیت های سرشار را انتظار دارند و هیچ کس حاضر نیست اصل زندگی را بدون "موفقیت ها" بپذیرد. بدین ترتیب مفهوم سعادت به طور کلی ماده گرایانه می شود. داشتن خانه، آزادی، تحصیل، زیبایی و ... راه هایی برای شاد زیستن معرفی می شوند.

زاده شدن این تفکر در میان جوامع بشری تماماً یک شکست بوده است. اسلاوی ژیژک در مناظره خود با جردن پیترسون مثالی جالب می آورد. وی اشاره میکند که در تحقیق مردم بنگلادش احساس شادی بیشتری نسبت به یکی از کشور های جهان اول و مدرن داشته اند. (متاسفانه نام کشور خاطرم نیست). این ادعا حتی با میزان خودکشی ها نیز رابطه مستقیم دارد.

متاسفانه انگونه که بشر گمان میکرد، پیشرفت فرهنگ و جوامع و رشد اقتصادی و دموکراسی باعث سعادت افراد جامعه نمی شود و برعکس باعث می شود که شادی به مفهومی بسیار گنگ تبدیل شود.

سخن پایانی:

نگارنده این نوشته راهکاری ارائه نمیدهد و تنها سوال مطرح کرده است.

سعادتشادیخوشبختیجهان مدرن
نوشتن از بابت خوانده شدن نیست نوشتن به صرف علاقه ست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید