ویرگول
ورودثبت نام
متا بوک
متا بوک
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

کتاب بادبادک باز؛ روایت دوستی دو پسر بچه‌ی افغان در میام آشوب ها

درباره کتاب بادبادک باز :

کتاب بادبادک باز روایتی از دسامبر ۲۰۰۱ تا مارس ۲۰۰۱ را به مخاطب نشان میدهد. در تمام قسمت های کتاب با روایتی صمیمی و دوستانه مواجه خواهیم بود و مخاطب به سرعت میتوان با برخی قسمت های کتاب همزاد پنداری کند.

************************* دانلود نسخه الکترونیک این کتاب از متا بوک *****************************
https://mtbook.ir/product/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d8%a7%d8%af%d8%a8%d8%a7%d8%af%da%a9-%d8%a8%d8%a7%d8%b2/

در ابتدای داستان، امیر شخصیت اصلی داستان که از یک خانواده مرفه و پولدار است از خاطرات ۱۲ سالگیاش میگوید و صحبت کردن او در مورد گذشته ای که راه خود را با چنگ و دندان باز میکند مخاطب را برای شنیدن داستانی که شاید به همین سادگی نتوان از آن عبور کرد آماده می‌کند.

این داستان چهره غمگین کشور افغانستان را در زمان سقوطش نشان می‌دهد. زمانی که سیاست افعانستان با تحولات عجیبی رو به رو میشود و زندگی مردم را به طور کل تغییر میدهد.

داستان در عین حال که چهره مردم را در این تغییرات سیاسی نشان می دهد بیشتر متمرکز بر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است که در عین حال که با هم بزرگ شده اند و حتی از یک پستان شیر خورده اند تفاوت های چشمگیری در سبک زندگی دارند.

امیر از خانواده ای ارباب زاده و پولدار و حسن از خانواده ای رنج کشیده و کم توان به عنوان خدمتکار در خانه امیر و خانوادهاش مشغول است. حکایت دوستی حسن و امیر به خوبی می تواند اختلاف طبقاتی در افغانستان را برای مخاطب به تصویر بکشد، اما این تمام داستان نیست؛ چرا که هدف این رمان ۴۰۰ صفحهای تنها به این دوستی خلاصه نمی‌شود.

درباره خالد حسینی نویسنده کتاب بادبادک باز :

خالد حسینی از پدری تاجیک و مادری پشتون در کابل زاده شد. در سال ۱۹۷۶، پدر خالد حسینی به عنوان دیپلمات وزارت خارجه، به پاریس اعزام شد و به همراه خانواده، به پایتخت فرانسه رفت.

در کودتای سال ۱۹۸۰ که در افغانستان رخ داد، پدر خالد حسینی از سفارت افغانستان برکنار شد. خانواده حسینی از ایالات متحده تقاضای پناهندگی سیاسی کردند که آمریکا با آن موافقت کرد و آن‌ها در سال ۱۹۸۰ به سن خوزه در ایالت کالیفرنیا مهاجرت کرد.

خالد در سال ۲۰۰۱ و نویسندگی را با رمان بادبادک باز شروع کرد. رمان بادبادک‌باز به دلیل داستان قوی و فوق‌العاده‌ای که دارد مورد تمجید و ستایش‌های بسیاری قرار گرفته اما به‌دلیل وجود عناصر ملودراماتیک از سوی برخی منتقدین رد شده است.

با این حال این رمان به سرعت مشهور شد و بر سر زبان‌ها افتاد. کتاب بادبادک باز بیش از ۱۰۰ هفته در فهرست پرفروش‌ترین‌های نیویورک‌تایمز باقی ماند.

بادبادک‌باز در ۳۸ کشور دنیا به فروش رسید و در سال ۲۰۰۷ فیلمی با همین نام از روی آن ساخته شد. با‌وجود این همه شهرت و محبوبیت این کتاب هرگز در چاپ نشده است. بادبادک‌باز در سال ۲۰۰۵ جزو سه کتاب پرفروش ایالات‌متحده معرفی شد و در اروپا نیز فروش قابل‌توجهی داشت.

خالد حسینی برای کتاب بادبادک باز، موفق به کسب جایزه Borders Original Voice و جایزه بهترین کتاب سال سانفرانسیسکو شد. از این زمان دیگر نثر پرکشش خالد حسینی خوانندگان زیادی را مشتاق خواندن کتاب‌هایش کرد.

افتخارات کتاب بادبادک باز:

– برنده جایزه بوکه سال ۲۰۰۴
– برنده جایزه ادبی الکس
– برنده جایزه ادبی Elle

نکوداشت‌های کتاب بادبادک باز:

– این رمان فوق‌العاده، داستان تقلا و کشمکش مردم عادی در برهه‌ای فاجعه بار از تاریخ را روایت می‌کند. (People)
– تصویری تکان دهنده از افغانستان مدرن. (Entertainment Weekly)
– کیفیت نویسندگی حسینی و تأثیر عاطفی داستان، دیرپایی این اثر را تضمین می‌کند. (Booklist)

در بخشی از رمان بادبادک باز می‌خوانیم:

او با این اظهار پشیمانی انگار می‌خواست پدرش باور کند که تقصیر حسن است، او هیچ وقت به پدرش نمی‌گفت که همه این شیطنت‌ها زیر سر من است. یک ردیف درخت صنوبر در حاشیه‌ی آجر فرش‌های قرمز کاشته شده بودند و به دو لنگه در آهنی کار شده ختم می‌شدند.

دو لنگه در پشت سرهم به ورودی ملک پدرم باز می‌شدند. خانه سمت چپ مسیرآجر فرش، وحیاط خلوت در انتهای آن بود.

همه باور داشتند در منطقه‌ی وزیر اکبرخان، محله‌ی نوساز و اعیان نشین، زیباترین ویلای کابل را متعلق به پدرم می‌باشد. عده‌ای هم آن را قشنگ‌ترین ویلا درکابل می‌دانستند.

ویلایی با ورودی پهن که دو طرفش، با گُل‌های رُز تزیین شده بود، با بنایی عظیم با سنگ مرمر و پنجره‌های بزرگ. ویلا چهار حمام داشت که کف هرچهارحمام، موزاییک‌های زیبایی داشت که پدرم شخصا از اصفهان خریده بود.

دیوارها با پرده‌های ملیله دوزی شده تزیین شده بود که پدر از کلکته خریده بود. از سقف گنبدی ویلا، چلچراغ کریستالی زیبایی آویزان بود. اتاقی در طبقه‌ی بالا بود که به اتاق سیگارکشیدن معروف بود که دائم از آن بوی تنباکو و دارچین می‌آمد.

پدرم و دوستانش روی صندلی‌های چرمی اتاق لم می‌دادند و علی برایشان شام می‌برد، پیپ‌هایشان را آماده می‌کرد یا به قول پدرم چاق می‌کرد. سیاست، تجارت و فوتبال موضوعاتی بود که پدر و دوستانش در آن اتاق درموردشان با هم صحبت می‌کردند.

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب بادبادک باز :

بادبادک باز کتابی خواندنی و جذاب از دسته‌ی کتاب های رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت برده‌اید گزینه‌های دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد می‌کنیم:

منبع : متا بوک
کتابخالد حسینیافغانستانمعرفی کتابرمان خارجی
فروشگاه آنلاین کتاب الکترونیک | https://mtbook.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید