کتاب دختر گمشده به قلم گیلین فلین که در گروه پرفروشترینها قرار دارد، داستان زن و شوهری را به تصویر میکشد که هر کدام به گونهای با زندگی مشترکشان که سالهاست دچار روزمرگی شده، در ستیزند؛ یکی با خیانت و دیگری با انتقام.
این کتاب داستان رنج است، رنجی که از عشق نمود پیدا میکند اما تمامی شخصیتهای آن برای خلاص شدن از این رنج و درد، نه تنها انزوا را انتخاب نمیکنند، بلکه در دل اجتماع قدم نهاده و شما را با بیم و امید خود همراه میکنند. با اقتباس از این کتاب فیلمی به کارگردانی دیوید فینچر در سال ۲۰۱۴ ساخته شد.
هر فصل داستان از نگاه یکی از شخصیتهای اصلی کتاب دختر گمشده (Gone Girl)، به نامهای نیک دان و ایمی دان، روایت میشود و همین موضوع شما را در تعلیق نگه میدارد تا زمانی که حقایق فاش شود.
داستان از آن جا آغاز میشود که قرار است جشن پنجمین سالگرد ازدواج نیک و ایمی برگزار شود. همه در پی تدارکات و آماده کردن هدایا هستند که همسر زیبای نیک یعنی ایمی، ناگهان غیبش میزند. اما نیک که در نگاه سایر افراد، بهترین همسر دنیاست، هیچ کار خاصی برای یافتن همسرش انجام نمیدهد.
پلیس از دفتر خاطرات ایمی، نوشتههایی پیدا میکند که نشان میدهد این زن ممکن است برای اطرافیانش خطری تهدیدآمیز محسوب شود. نیک که بسیار از سوی پلیس، رسانهها و پدر و مادر ایمی تحت فشار است، مجبور میشود به دروغگویی، ریاکاری و رفتارهای نامناسب بسیاری روی آورد.
– پرفروش کتاب در نیویورک تایمز
– برنده جایزه بهترین کتاب گودریدز
– پرفروشترین کتاب سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴
او نویسنده و فیلمنامهنویس آمریکایی، ۲۴ فوریه سال ۱۹۷۱ در کانزاس دیده به جهان گشود و در همانجا نیز بزرگ شد. او در دوران کودکی به شدت خجالتی بوده و به خواندن و نوشتن داستان علاقهی بسیار زیادی داشته است.
گیلین فلین برای تحصیل در رشتههای زبان انگلیسی و روزنامهنگاری به دانشگاه کانزاس رفت و پس از اتمام آن، دو سال در نیویورک مشغول کار نوشتن برای مجلات بود.
برایم غیرمنتظره بود. به پلیس گفتم که ایمی هیچوقت با وجود کتری روی اجاق روشن خانه را ترک نمیکند. و یا در را باز نمیگذارد. و یا میز اتوی آمادهای که لباس روی آن باشد. او از آن زنهای شلختهای نبود که شوهرشان را خانهخراب میکنند. حتا اگر خودش میخواست هم نمیتوانست اینگونه باشد.
او در مدت ماه عسل دوهفتهایمان در ساحل فیجی، دمار از روزگار من درآورده بود. با خواندن کتاب سرگذشت پرندهی کوکی با سختگیریهایش مبارزه میکردم و او درحالیکه داستان مرموز کتاب مرا به هیجان آورده بود سرزنشگر و عصبانی نگاهم میکرد.
از زمانیکه به میسوری نقلمکان کرده بودیم، چون بیکار بود و در خانه میماند، زندگیاش معطوف به انجام درست و دقیق کارهای کوچک و کماهمیت شده بود. لباسها باید همه اتو میشدند.
شواهد اتاق نشیمن نشان میداد درگیری رخ داده است. دیگر میدانستم ایمی تماس نخواهد گرفت. میخواستم هرچه زودتر مرحلهی بعدی را شروع کنم.
بهترین زمان روز بود. آسمان آبی بدون ابر ماه جولای و نور خورشید که بهآرامی بهسوی شرق میتابید همهچیز را مثل نقاشیهای فلاندری طلایی و درخشان کرده بود. پلیس رسید.
دختر گمشده کتابی خواندنی و جذاب از دستهی کتاب های رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم: