ویرگول
ورودثبت نام
متا بوک
متا بوک
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

کتاب قهوه سرد آقای نویسنده؛ داستانی عاشقانه با مضمونی هیجانی و معمایی

معرفی کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معین :

کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثری از روزبه معین است. داستان این کتاب در مورد مردی است که خاطراتش را مرور می کند.

*********** دانلود رایگان نسخه الکترونیک این کتاب **************
https://mtbook.ir/product/%da%a9%d8%aa%d8%a7%d8%a8-%d9%82%d9%87%d9%88%d9%87-%d8%b3%d8%b1%d8%af-%d8%a2%d9%82%d8%a7%db%8c-%d9%86%d9%88%db%8c%d8%b3%d9%86%d8%af%d9%87/

وی در ده سالگی، عاشق دختری می شود که برای تمرین پیانو به خانه ی همسایه می آید و چون زنگ خانه ی همسایه خراب است، هر بار این پسر در را برای وی باز می کند. نکته ی جالبی که در مورد این عشق وجود دارد این است که دختر، ۱۵ سال از وی بزرگتر است اما از نظر پسر، عشق دلیل و منطق نمی خواهد.

شخصیت‌های این کتاب من شما و سایر افراد جامعه هستند که حرف‌های دل ما را می‌زنند و این نیز دلیل دیگری است که مردم با این رمان راحت ارتباط برقرار می‌کنند. از طرفی داستان‌ها ساده اما پرحرف بیان شده‌اند و مخاطب می‌تواند برداشت‌های متفاوتی داشته باشد

بخشی از متن کتاب قهوه سرد آقای نویسنده :

می‌خوام یه اعتراف بکنم! من چند سال پیش دیوانه‌وار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم، عاشق یه دختر لاغر و قدبلند شدم که عینک ته استکانی می‌زد و پونزده سال از خودم بزرگ‌تر بود، اون هر روز به خونه‌ی پیرزن همسایه می‌اومد تا ازش پیانو یاد بگیره.

ازقضا زنگ خونه‌ی پیرزن خراب بود و معشوقه‌ی دوران کودکی من مجبور بود زنگ خونه‌ی ما رو بزنه، منم هر روز با یه دست لباس اتوکشیده می‌رفتم پایین و در رو واسه‌ش باز می‌کردم، اونم می‌گفت: «ممنون عزیزم!»

لعنتی چقدر تودل‌برو می‌گفت عزیزم! پیرزن همسایه چند ماهی بود که داشت آهنگ دریاچه‌ی قو چایکوفسکی رو بهش یاد می‌داد و اون خوشبختانه این‌قدر بی‌استعداد بود که نتونه آهنگ رو یاد بگیره، به‌هرحال تمرین به بی‌استعدادی چربید و اون کم‌کم داشت آهنگ رو یاد می‌گرفت…

https://virgool.io/@mtbook.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%AA%D8%B4%D9%88%DB%8C%D9%82-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%84%D8%AD%D8%B8%D9%87-u5hlv5m2j8qw

تکه ای دیگر از متن رمان که پشت جلد کتاب هم نوشته شده است و بسیار تامل برانگیز است :

بهم گفت: «تا حالا شکار رفتی؟» گفتم «نه.» گفت: «من قبلا می‌رفتم، ولی دیگه نمی‌رم، آخرین باری که شکار رفتم، شکار گوزن بود، خیلی گشتم تا یه گوزن پیدا کردم.

من بهش شلیک کردم، درست زدم به پاش، وقتی رسیدم بالای سرش هنوز جون داشت، نفس می‌کشید و با چشم‌هاش التماس می‌کرد، زیباییش مسخم کرده بود، حس کردم که می‌تونه دوست خوبی واسه‌م باشه، می‌تونستم نزدیک خونه یه جای دنج واسه‌ش درست کنم.

اما خوب که فکر کردم فهمیدم که این‌جوری اون گوزن واسه همیشه لنگ می‌زنه و هروقت من رو ببینه یاد بلایی می‌افته که سرش آوردم، از نگاهش فهمیدم بزرگ‌ترین لطفی که می‌تونم در حقش بکنم اینه که یه گلوله صاف تو قلبش شلیک کنم.» بعدش گفت: «تو هیچ‌وقت نمی‌تونی با کسی که بدجور زخمیش کردی دوست باشی»

https://virgool.io/@mtbook.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D8%A7%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B2%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%D8%A7%DA%98%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%88%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87%D9%94-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-dufm1oq916sc

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب قهوه سرد آقای نویسنده :

کتاب قهوه سرد آقای نویسنده کتابی خواندنی و جذاب از دسته‌ی کتاب های رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت برده‌اید گزینه‌های دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد می‌کنیم:

منبع: متا بوک


کتاب قهوه سردروزبه معینکتابمعرفی کتابرمان ایرانی
فروشگاه آنلاین کتاب الکترونیک | https://mtbook.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید