روز ۶ یا ۷ عید ۱۴۰۲ به همراه پدرم به عیادت همکارش رفتم که سکته مغزی کرده بود.
موقعی که دیدمش شوک شدم اصلا نشناختمش، یک آدم دیگهای شده بود، حرف زدنش فرق کرده بود (نمیدونم افردی که تازه بههوش میان رو دیدید یا نه، مثل همونا بود: گیج، سطح هوشیاری پایین، تکرار کلمات، هذیون و...) لاغر هم شده بود.
در کل، این بنده خدا آدم به اصطلاح جوشی هست. به اندک چیزی جوش میاورد و عالم و آدم رو آباد میکرد :)
بعد از شوخی های خاص خودش اولین حرفی که به من زد: امیر، روزی دست خدا هست، الکی دست و پا نزن که به حال و روز من میوفتی.
من و پدرم سعی میکردیم دلداریش بدیم که انشاءالله زود خوب میشی، دفعه بعدی توی کارگاه میبینیمت و اونجا باهم صحبت میکنیم و...
هم من و هم بابام میدونستیم که دیگه این صادق، صادق قدیم نخواهد شد و شاید...
بخوام وضعیت فعلیش رو توصیف کنم: به علت سکته مغزی، جراحی کرده بودنش و لخته های خونش رو خارج کردن و به همین دلیل مو های سرش رو تراشیده بودن و جای بخیه داشت. نصف بدن کاملا بیحس و فلج بود و باید با فیزیوتراپی حرکت رو به عضلاتش برگردونن، این فیزیوتراپی ها خییییلی درد داره و به اصطلاح داد آدم به آسمون بلند میشه. درد شدید بدن و برای اینکه بتونه این وضعیت رو تحمل کنه باید قرض های مسکن قوی مصرف کنه. گاهی عدم کنترل ادرار و مدفوع و از همه مهمتر وضع روحی و روانی خیلی بد!
این رو هم اضافه کنم، اون اوایل زمانی که در ICU بود دکتر های قطع امید کرده بودن و به خانوادش گفته بودن برین دعا کنید، این فرد نهایتا تا ۵ ۶ روز دیگه زنده هست(یک لحظه فکر کنید که خانوادش چی کشیدن)
الان که الحمدالله خوبه و مرخص شده. خودش تعریف میکرد که مادر زنش سکته مغزی کرده بوده بعد از اینکه مرخص شد و آورده بودنش خونه بعد از ۶ روز فوت کرده.
از توی حرف هاش چیزی های برداشت کردم که فکر کنم تجربه نزدیک به مرگ یا NDE داشته. حالا نمیشه با قطعیت گفت، باید خوب بشه و دقیق ازش پرسید.
جدا از وضعیت این دوست، از خودم خجالت کشیدم، دقدقه من چی بود و دقدقه این بنده خدا چی بود. دقدقه من این بود که سفارش آنلاینی که دادم چرا قراره دیر به دستم برسه ولی دقدقه این بنده خدا این بود که: چطوری درد فیزیوتراپی رو تحمل کنم، آیا میتونم به شغل سابقم برگردم، آینده بچههام چی میشه و...
بگذریم، چرا این رو گفتم، به ۲ دلیل:
۱- همیشه برای پول تلاش بکنم ولی خودمون رو خسته نکنیم، حرص نخوریم و الکی عصبانی نشیم و ...، به عواقبش نمیارزه.
۲- روتین چکاپ داشته باشیم، احتمالا این بنده خدا فشار خون هم داشته، اگر میدونست شاید این وضعیت رو نداشت(مثلا تمام فامیل های طرف مادری من به مرگ طبیعی نمردن، با سکته مردن :) پس من باید حواسم رو خوب جمع کنم)
همیشه خوب و سلامت باشی، به توصیه این دوست عزیز عمل کنید و عمل کنم، دنیا ارزشی نداره.