پایین دره،سه مزرعه بود.صاحبان مزرعه ها،آدم هایی موفق وپولدار،ولی بد و مزخرف بودند.شاید شما هم توی زندگی به آدم هایی به بدجنسی و مزخرفی این سه نفر برخورده باشید.اسم های آن ها مزرعه دار بوگیس،مزرعه دار بانس و مزرعه دار بین بود.
بوگیس چاقالو مرغ پرورش می داد و چند هزار تا مرغ داشت.او تا دل تان بخواهد چاق بود.چون هر روز،برای صبحانه وناهار و شام،سه تا مرغ می خورد.
بانس خپلو اردک و غاز پرورش می داد و چند هزارتا اردک و غاز داشت.او خپل و شکم گنده بود.قدش به قدری کوتاه بود که اگر در قسمت کم عمق استخر می ایستاد،آب تا چانه اش می آمد.
غذایش پیراشکی و جگر داغ بود.او جگر ها را لهه می کرد و به شکل
پوره ی حال بهم زنی در می آورد و بعد آن را توی پیراشکی ها می چپاند.خوردند این غذا باعث می شد دل درد بگیری و در نتیجه بد اخلاق شود.
بین لاغر و بوقلمون پرورش می داد و باغ سیب داشت.او توی باغ سیبش چند هزارتا بوقلمون نگه می داشت و اصلا غذا نمی خورد.در عوض،بشکه بشکه شربت سیب می خورد که از سیب های باغش درست می کرد.او عین نِی باریک بود و از هر سه شان با هوش تر بود. بچه های اون دور و بر هروقت چشم شان به آن ها می افتاد،با هم دَم می گرفتند:
بوگیس و بانس و بین رونیگا!
خیکی و خپل و خر پا رو بپا!
هر سه خودخواه و بدجنس
حقه باز و کلاه بردارن
ریخت شون باهم فرق داره
ولی کاراشون عین همه