مرحوم رهنورد زریاب، نویسنده معاصر و بیبدیل افغانستانی در یکی از سخنرانیهای خود مروری دارد بر روند آشناییاش با جهان ادبیات و داستان. او در قسمتی از صحبتهای خود گفت مدیون و بدهکار تمامی نویسندگان بزرگ جهان هستم و در این میان نقش نویسندگان، پژوهشگران و به ویژه مترجمان ایران، سخت برجسته است... در آن هنگام – در همان دههی سی خورشیدی- همهچیزهایی را که میخواندم، از ایران آمده بودند: ترجمهها، ادبیّات داستانی، شعر، پژوهشها و هر چیز دیگری. همچنین گفت: زمانه ما عصرِ آلبرکامو و آندره ژید بود (نقل به مضمون) و من آن دو را با ترجمههای آلاحمد کشف کردم.
این سخنرانی رهنورد زریاب در سلسلهنشستهای شبهای بخارا در زمستان ۹۵ انجام شد. سالی که عده قابل توجهی از نویسندگان و داستاننویسان افغانستانی به دعوت دبیرخانه جایزه جلال به ایران آمدند و در اختتامیه نهمین دوره آن شرکت کردند. در آن دوره، رمانها و مجموعه داستانهای ده سال اخیر افغانستان در بخشی ویژه داوری شد و شور و هیجان غیرقابل وصفی به فضای ادبیات داستانی ایران داده بود. در سال ۹۷هم در بخشی ویژه، رمان بنده به نام آوازهای روسی شایسته تحسین شناخته شد.
شانزده سال است که جایزه جلال آل احمد، مهمترین جایزه دولتی ایران در ادبیات داستانی- حوالی سالگرد تولد این مرد بزرگ برگزار میشود. اما در این رویداد (غیر از دو موردی که ذکرش رفت) تنها مجموعه داستانها و رمانهایی که توسط نویسندگان ایرانی نوشته و در ایران منتشر شدهاند، داوری میشوند.
امسال و در شانزدهمین دوره، آقای علی رمضانی مدیر خانه کتاب و ادبیات ایران که متولی برگزاری این جایزه است، در قسمتی از نطق خود گریزی به این مسئله مهم زد و امکان اشتراک آثار داستانی فارسیزبانان غیرایرانی را محتمل و ممکن دانست البته به شرط اصلاح آییننامه و تصویب آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی. این اقدام مطمئنا مورد استقبال فارسی زبانان خارج از ایران قرار میگیرد. با توجه به شناختی که از فضای ادبی و داستانی افغانستان دارم برای پایین نیامدن سطح و کیفیت آثار انتخابی، به صورت دوسالانه برنامهریزی شود. و نیز رمان یا مجموعه داستانهای نویسندگان افغانستانی در بخش ویژه خودش به داوری گذاشته شود و نه در میدانِ داستاننویسان ایرانی. همچنین کارهای نویسندگان تاجیک. چون علاوه بر اقتضائاتی که در هر سوی مرز ممکن است وجود داشته باشد و تفاوتهایی در ملاکهای مضمونی و محتوایی پدید آورد، تحولات عمیق سیاسی و اجتماعی این سالهای افغانستان، کار را بر نویسندگان افغانستان سخت نفسگیر کرده است.
امید است ارتباطات فرهنگی در چنین سطحی بر رونق ادبیات و داستان فارسی بیفزاید و نویسندگان فلات فرهنگی ایران در هر جغرافیای سیاسی که باشند یکدیگر را بیش از گذشته در آینه رمانهای خود ببینند.