ویرگول
ورودثبت نام
.m.r.p
.m.r.p
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

آه ِ واپسین ! / محمّدرضاپریشی

در آن سَکَرات موت

‏ همه حسرتی خواهیم بود.

‏ انسانی نخواهد ماند که پشیمان نشود و با خودش نگوید :

‏چه داد هایی بیداد کردم

‏وای بر من ، چه کردم با عمر گرانقدری که شد از دست ؟

‏چه بد بودی ای دست

‏کجاها رفتی ای پا

‏ای زبان من ‏چه دلهایی از دست حرف های تو بشکست ‏وای چه سنگ هایی که کنار نزدی از سر راه مردمان ای تن من .

‏چه بارهایی که می توانستی اما بر نداشتی از پشت دیگران

‏وای بر چشمانم

چقدر خفتید ،

‏به افکار نا نیک بله گفتید

‏به آرزوهایی خیالی دور از دسترس خود را سپردید

‏حلالم کنید اوقات شریف

‏ هدر دادم تو را ای عمر گرامی

‏چه حقّ هایی را ناحق نمودم

‏تلف کردم شما را ای لحظه های زندگانی

‏ به بازیگوشی

‏به رفتار گناه آلود

به سخنان ‏احمقانه

‏ زشت

‏ پست


‏آه !

می دانید ؟

تفاوت فقط در میزان حرارت و عمق و ارتفاعِ این آه ِ واپسین است و بس .


اکنون البته هر گونه سخنی در این زمینه حمل بر خود داناپنداری و لاف غیبی زدن نگارنده خواهد شد ،

برخی هم لابد می گویید برو خود را باش ، ما را که در قبر تو نخواهند گذارد . درست می گویید ، حق با شماست . همینطور است .

قبول ،

من نصیحت گوی شما دانایان و دانشمندان و از ما بهتران نتوانم شد ،

داشتم خودم را تلنگر می زدم .

با شما که کاری ندارم .

‏ عذر می خواهم

‏ببخشید .

عمرکمبودها و حسرت ها
دو چشم و کنعان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید