□
یه نکته ایی هست توی کتابای موسوم به مقدس که عجب نکته ظریفیه
دقیق ترین درس و یه معیار و عینکه تا طرف درست تاریخ رو گم نکنی
قصه ایی که نهایتا منظورش اینه که حتی بهونه ی رضایت الهی هم نمی تونه دلیل و مجوزی بشه برای کشتن کسی
درسی که تو قران هم هست و حکومتی های دنیا خیلی باهاش میونه ایی ندارن و یاد نگرفتندش یا نخواستن یادبگیرنش
و وقتی دقت کنی انگار این اصل بوده و بقیه حاشیه هایی که در مرور زمان ، بار شده
چند لحظه وقت بذارین بیایین از کمی بالاتر وقایع تاریخ رو بنگریم .
از بالای سیاره زمین ،مثلن فرض کنین از روی ماه
از اونجا که نگاه کنی ، مرز ها ناپدید می شن
ابرها هستن و دریا و خشکی ، جزییات
دیده نمی شن ، افکار ادما دیده نمی شه
شما فقط دو دسته بزرگ می بینی :
اونهایی که کشتند ، اونهایی که کشتند
اونایی که آدمای دیگه رو می کشن یا به مرگشون راضی می شن
و طرف دیگه کسانی هستن مثل اون برادری که اول حیات ، به دست برادرش کشته شد ،
شاید بشه گفت اولین شهید تاریخ
( تو قرآن اسمش نیومده و از اینجا می تونی بفهمی اسم ها ، واقعن مهم نیستند ، رسم ها ، کارها ، نتایج ، جایگاه های ایستادن ، مهمه ، ولی ما برای راحتی کار ، مثل بسیاری از گذشته گان از اسم هابیل براش استفاده می کنیم )
نکشتن و شاد از کشتن و کشته شدن برادر خواهراشون نشدن
حتی بالاتر ، حاضر شدن مظلومانه و در سکوت کشته شن اما دست بلند نکنن به قتل و تجاوز و تحقیرِ همنوعانشون
درس مهم اینه : به بهونه رضایت الهی و نزدیک شدن به خدا و چرا خدا تو رو دوست داره منو نه ، هم ، اجازه نداری برای کشتن دیگری
و اگه نظر منو بخواین
همین طرف ، طرف درست تاریخه
طرفیه که هابیل - پسر آدم ابوالبشر - به قاتلش
- قابیل - می گه :
حالا تو به کشتن من دست بلند کردی ،
ولی من اینکار رو باهات نخواهم کرد.
یعنی برادر ،
سرِ چی می خوای بکشیم ؟
حواست هست ؟
□
حالام من که شما رو نمی شناسم ،
خودت ، خودتو برآوُرد کن ،
ببین کدوم طرفی هستی ؟
کدوم طرف دوست داری وایستی ؟
آخه دست خود آدمه که طرفشو انتخاب کنه
نمی دونم شایدم اصلن واسه شرکت در همین انتخاباتِ ارادی و آزاد ، بوده اومدنمون.
(م.ر.پ)