■
و کسی جرات ندارد بهشان بگوید
جهان به روایت شما اصلن زیبا نیست
که نمی گذارید
پرنده نگاه
پرو بالی بزند
سرو قامت قلم
اعتباری بیابد.
ای دریاهاتان عقیم
کویرهاتان بی واحه
دلهاتان حوض
جنگلهاتان دشت کبریت
دستهاتان پر از خاکستر
مردمانتان همه در واهمه و اضطراب
شما را چه سود از این استرس زایی ، تاسف آوری ؟
چند روز حیات بیشتر در پشت میزهای بی وفایتان؟
ما با این خستگی بی چاره چه کنیم؟
□
سهراب سپهری می گفت
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
كار ما شايد اين است
كه در افسون گل سرخ شناور باشيم
پشت دانايي اردو بزنيم
كار ما شايد اين است
كه ميان گل نيلوفر و قرن
پي آواز حقيقت بدويم!
حالا کجایی سهراب که ببینی کار مان شده کلنجار رفتن با روایات جعلی حاکمان .
با تمام وجود متاسفم برای همه مسافران مسیر دانایی و حقیقت که در چنین گذرگاه تنگ و تاری دچار این ایست بازرسیِ مبتذل شده اند که نه تنها فرق قرن و ترن را نمی داند بلکه دارد تمام تلاشش را می کند که در این اتلاف وقت به ماها خوش بگذراند!
و در همان ضمن به ما بقبولاند
غاز نام گاوی بود
شب زیست که بالی پشمینه داشت!
□