ویرگول
ورودثبت نام
محمد جواد طاهری
محمد جواد طاهری
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

ایستگاه اول (تصمیم)

دستی به سر و روش کشید. مهراد رو میگم.

از رو صندلی بلند شد و جلوی پنجره ایستاد.

دو سه دقیقه ای محو تماشای منظره بود. اجازه گرفت که سیگار بکشه. مخالف نبودم. اهمیت نمی‌دادم راستش. دیگه هیچی مهم نبود؛ از وقتی که همه چیز از دست رفته بود. انگیزه...هدف...آرامش...سارا.

مهراد هر از چند گاهی بهم سر میزد که ببینه زنده ام یا نه. می تونست وقتی سر کارم، بهم سر بزنه. ولی اصرار داشت بیاد خونه‌م. همیشه دست پر می‌اومد. در مورد همه چی صحبت می کرد. قبلا با هم کلی بحث می کردیم که نباید سبیل بذاره، اما به خرجش نمی‌رفت. می گفت بهم میاد. با این که اهمیت نداشت، اما سبیل، قشنگش کرده بود. با موی بلند بیشتر دوستش داشتم. نتونستم بهش بگم اما فکر می کنم خودش این موضوع رو می دونست.

نمی‌دونستم چطور باید تصمیمم رو بهش می‌گفتم. نمی‌دونستم چطور باید بگم مهراد! وقتی خونه‌ی لعنتیم روی آبه، نمی‌دونم چطور باید ادامه بدم. آدم بی معرفتی نبودم. هر بار ازش تشکر می کردم بابت تک تک کار هایی که در حقم می‌کرد، اما من هیچ بهبودی تو خودم نمی‌دیدم. حساب و کتاب زندگیم بهم ریخته بود. انگار من تموم شده بودم.

طبق عادت، مهراد ساعت نه و بیست و دو سه دقیقه زنگ در رو زد. عادت داشت دو سه دقیقه ای پشت در بمونه اما این بار، بیشتر از این ها طول کشیده بود. برگشت و از داخل داشبورد ماشینش، کلید اضافه را آورد و در آپارتمان رو باز کرد. بهم پیام داد «کجایی پسر؟ خونه نیستی چرا؟» و من می دیدم و چیزی نمی‌گفتم. به خیالم داشتم می رفتم دنبال انگیزه‌ی جدید... هدف جدید... آرامش جدید... سارا.

شونزده باری زنگ زد اما من جواب ندادم. دو ساعتی پشت در خانه معطل من شده بود. تو راه‌پله، آقای پاکزاد - صاحب‌خانه - رو دید. و بعد از صحبت کردن با او، متوجه ماجرا شده بود... حتماً درکم می کرد. به من حق می‌داد که بروم. اما به خودش هم حق می داد که ناراحت باشد از نبودنم. درد نبودِ سارا کم دردی نبود. البته که تجربه‌ی این چنینی نداشته. همیشه حالش با رز خوب بوده. امیدوارم همینطور بماند.

قبل از رفتن، دفترچه ای رو به آقای پاکزاد دادم و تاکید کردم حتماً به دست مهراد برسد. توش در مورد خیلی چیز ها نوشتم. دقیق یادم نمیاد که چیا بود، ولی دوستش داشتم. انگار جزوی از من بود. و من بخشی از خودم رو برای همیشه پیش مهراد گذاشتم و .... رفتم!


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید