ویرگول
ورودثبت نام
tatso
tatso...
tatso
tatso
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

مقادیری اولین

ساعت شش و هجده دقیقه است که یکی از همکلاسی هایم زمان را یاد دبیر عربی می‌اندازد.

دبیر هم سریع بساط‌ش جمع می‌کند و قبل رفتن می‌گوید درس یک تا سه را می‌پرسم ها! من هم می‌گویم سه هفته‌ست می‌خواهید بپرسید قسمت نمی‌شود.

می‌گوید پس چهار هم می‌پرسم. ما که وا می‌رویم می‌گوید نمی‌خواهد. و اضافه می‌کند: امشب بدون مرور درسی که داد از خواب خبری نیست.

او که می‌رود بچه های دیگر هم برمی‌گردند کلاس های خودشان. من می‌مانم و یار مباحثه ام.

او برمی‌گردد سر جزوه نوشتن‌ش و من هم می‌روم که ببینم مدرسه در شب چه شکلی است.

اول می‌روم بیت. پنجره را تا جایی که زنجیرش اجازه می‌دهد باز می‌کنم. فقط کمی از خیابان پیداست. که نصف تصویر هم ایستگاه اتوبوس گرفته است. یکی هم با صدای بلند آهنگ گذاشته.

بعد می‌روم سراغ کلاس‌های دیگر. فقط در یکی از کلاس ها که برای دوازدهمی هاست باز است.

یکی‌‌شان با انرژی دارد پای تخته درسی را به دو هم گروهی دیگرش تدریس می‌کند.

در دیگر کلاس ها بسته‌ست. در کلاسی که اسم چند تا از بچه های خودمان روی‌ش زده‌اند را محکم باز می‌کنم.

با یک دوازدهمی که غرق کتاب تست‌ش شده مواجه می‌شوم.

معذرت خواهی می‌کنم و در را می‌بندم.

برمیگردم و از راه پله پایین می‌روم، پنجره راهرو هم تا جایی که زنجیر اجازه می‌دهد باز می‌کنم و هوای خنک برای رفتن به حیاط مشتاقم می‌کند.

بقیه دو طبقه پله را پایین می‌دوم و در حیاط را باز می‌کنم.

سمت چپ، در فاصله ساختمان مدرسه و پارچه ای که بالای حیاط کشیده اند.

یک لحظه مثل فیلم ها می‌مانم.

ماه کامل.

دوباره سه طبقه را می‌دوم بالا و هم گروهی ام را پیدا می‌کنم : بدو بیااا!

وسط پله ها می‌گوید "آخه من چرا دارم دنبالت میام.."

ماه را که نشان‌ش میدهم می‌گوید:" آخه تو چرا انقدر رمانتیکی:/ "

در راه برگشت به تنها کلاسی که برای حوزوی ها مانده هم سرک می‌کشم. (فقط چون اجازه نداریم آنجا برویم)

کتاب تاریخ را می‌برم حیاط و روی پله ها سعی می‌کنم بخوانم.

قبل آن چک می‌کنمکه بابای مدرسه در اتاقک گوشه حیاط نباشد که بنده خدا را در خانه‌اش جلوی تلوزیون می‌بینم.

تا صدایم می‌کنند که می‌خواهند تست بدهند.

تست های داغ و به قول خودشان تنوریِ تازه پرینت گرفته شده را بهمان می‌دهند. فقط یک ربع از اردو مانده.

چهل و شش تست را در دوازده دقیقه می‌زنم. فقط برای این که پاسخی برای سوال " اردو مطالعاتی چی کار میکردی؟" داشته باشم.

بچه ها جمع کرده اند و نصف‌شان رفته اند. کتاب ها را می‌چپانم در کوله پشتی و برای بار نمیدانم چندم پایین می‌روم.

گوشی یکی از بچه ها که تحویل گرفته را قرض می‌گیرم و از ماه عکس می‌گیرم.

از در حیاط بیرون می‌روم و حالا اولین اردو مطالعاتی تمام شده.

پ.ن (اولین دوم)

..

۲) و فردا اولین آزمون قلمچی

اگه کسی انسانی یا معارف حاضر یا سابق هست..، تست های ریاضی رو کی می‌زنین؟ اول یا آخر؟

مدرسهتستکنکور
۲۳
۵
tatso
tatso
...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید