ای قطره های باران؛ با جوی ها بگویید…
کان رهرو غم آلود؛ زین ره گذر کجا رفت!
ای جوی های آرام؛ از رودها بپرسید…
زین راه راز پیوند؛
آن همسفر چرا رفت؟
ای رودهای سرکش؛
کاشفته و سبک پوی!
آغوش می گشایی؛
دریای بیکران را
آنجا که بی نهایت؛ در بیکران قنود است…
از موج ها بجویید؛
آن راز جاودان را! ای قطرههای باران؛
ای جویبار آرام
ای رودهای سرکش؛
وی بحر بی کرانه…
سرگشته و ملولم؛
در دشت خاطر خویش آیا شما ندارید؛
زآن بی نشان نشانه