وقتی نوبت به درک اصطلاحات موسیقی می رسد، احتمالا دلتان می خواهد همه چیز را در این باره بدانید و بینش عمیقی درباره این اصطلاحات پیدا کنید.
آکسان: تاکید یا ضرب ملایم در ابتدای صدای آهنگین.
فانفار: به عنوان اعلان بکار می رود که معمولاً با سازهای بادی ارکستر نواخته می شود.
هارمونی: ترکیب همزمان گام ها به ویژه وقتی که با آکوردها ادغام می شود که برای گوش خوشایند هستند.
کلید: گروهی از صداها مبتنی بر پایه خاص و دارای گام به منزله تشکیل دهنده آهنگ های اصلی قطعه یا بخشی از موسیقی در نظر گرفته می شوند.
تِم: در کار موسیقی مهمترین ملودی هر دوره خاص است. در یک کار موسیقی ممکن است یک تم اصلی یا تم های زیادی وجود داشته باشد.
فرم AB : طرح موسیقی که دو بخش یا دو قسمت دارد.
اِکامپینمنت: قسمت ساز یا آواز که همراه یا در زمینه تک نواز می آید.
اُل فاین: دستور نواختن موسیقی تا آخر.
التو: زیرترین صدای زنانه.
آگمنت شده( افزوده): اصطلاحی برای فاصله بزرگ یا کامل که با یک نیم پرده افزایش می یابد، به عنوان مثال، e-g.c-g، ( پنجم افزوده) یا c-d( دوم افزوده). همچنین برای یک سه گانه با پنجم افزوده مثلاً سه گانه پایه افزوده در ماژورC ، C+، c-e-g بکار می رود.
بریج( پل): بخشی از آهنگ که سایر بخش ها را به هم متصل می کند.
کانن: فرم بسیار دقیق تقلید است که دو یا چند بخش دارای ملودی مشابه هستند اما در نقاط مختلف شروع می شوند. کانن از یک تِم واحد و به طرز عجیبی از مجموعه از قواعد ساده به وجود آمده است. این فرم در دستان استادی مانند یوهان سباستین باخ مدلی منطقی و همچنین زیبای موسیقی محسوب می شود.
« فقط نت ها را اجرا نکنید. مفهوم نت ها را نیز بنوازید.» پابلو کاسالس، نوازنده ویولون سل
چرا باید تئوری موسیقی را یاد بگیریم؟
من به عنوان یک مربی پیانو دریافتم یاد گرفتن تئوری موسیقی مزایای زیر را برای هنرجویان به همراه دارد:
روند یادگیری را تسریع می کند. یادگیری گام ها در کلیدهای مختلف می تواند یکی از نمونه های آن باشد. دانشجوها گام خاصی را در متن موسیقی تشخیص می دهند. زیرا گام را تمرین کرده و آن را بلافاصله به صورت روان اجرا می کنند بنابراین در زمان صرفه جویی می شود.
یادگیری فاصله ها. هنرجو با دانش خوبی از فاصله ها می تواند بدون آمادگی قبلی موسیقی را اجرا کند.
دانش تئوری موسیقی برای گرفتن اجراهایی با دستمزد بالا ضروری است.
آشنایی با تئوری اعتماد به نفس را بالا می برد.
فضای خلاقیت برای بداهه نوازی و بیان موسیقی باز می شود.
موسیقی دان هایی که به خوبی آموزش دیده اند در تئوری موسیقی به برتری می رسند.
گروه نوازی مستلزم داشتن دانش نوازندگی است.
درک و شناخت از چگونگی اجرای موسیقی پایه و اساس همه سازها می باشد.
از وظایف فردی هر یک از موسیقی دان ها ازجمله آواز خوان ها این است که اصطلاحات موسیقی ارائه شده در هنگام اجرا رعایت کنند. زیرا آهنگساز روی موسیقی، تمپو، دینامیک ها و تفسیر بیانی نت ها را نشان داده است. او موسیقی را نوشته و اصطلاحات موسیقی ( دستورالعمل ها) را به آن افزوده تا به دیگران در تفسیر قطعه موسیقی کمک کند.
به یادگیری اصطلاحات موسیقی و تعاریف آنها ادامه دهید. به محض آشنایی با مفهوم اصطلاح، آن را در اچرای خود پیاده کنید. اگر این عادت را در خود به وجود آورید شاهکار خود را همانطور که آهنگ ساز تنظیم کرده اجرا می کنید و همچنین تجربه ای احساسی لذت بخش به شنونده القا خواهید کرد.