سیما بینا پس از فارغالتحصیل شدن از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشتهٔ نقاشی در سال ۱۳۴۹ تحصیل موسیقی ایرانی و ردیف را نزد عبدالله دوامی ادامه داد.
او پس از سال ۱۳۵۷ در کنار تدریس موسیقی و آواز به پژوهش و گردآوری ترانههای محلی ایرانی و بازنویسی آهنگهای مردمی و روستایی، بهویژه موسیقیهای محلی زادگاهش خراسان، پرداختهاست.
او با سفر به دورافتادهترین نواحی در سرتاسر این ناحیه توانستهاست مجموعهای از ترانهها و آهنگهای کمیاب و تقریباً فراموششده را جمعآوری کند.
از سال ۱۳۷۲ سیما بینا برای ارائهٔ گنجینهٔ یافتههایش در موسیقی محلی ایرانی به جشنوارههای موسیقی در کشورهای گوناگون دعوت شدهاست.
سیما بینا پس از پایان تحصیل با عزیز میتویی ازدواج کرد و ۲ فرزند دختر و پسر به دنیا آورد، اما زندگی مشترکشان با خودکشی همسرش پایان یافت.
سیما بینا سالها بعد با حسن زارع ازدواج کرد و گاهی در کلن به سر میبرد و به تهیه آوازهای محلی مشغول است.
او نخستین زنی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ کلاس تعلیم آواز دایر کرد. همچنین نخستین زنی بود که در تالار وحدت به اجرای کنسرت پرداخت.
از سال ۱۹۹۳ میلادی تا به امروز به جشنوارههای جهانی دعوت شده و موسیقی محلی ایران رابه گوش علاقهمندان رساندهاست.
سالیان اخیرِ زندگی او به آمد و شد بین ایران و خارج گذشته است.
دفتر کاری او در شهر کلن آلمان است؛ شهری که آن را همچون پایگاهی برای برگزاری کنسرت ها و رتق و فتق روابط هنری اش برگی زده.
کتاب «لالایی های ایران» حاصل سی سال پژوهش در سفرهای سیما بینا به شهرها و روستاهای مختلف و ملاقات با مادران پیر و جوان ایرانی است.
نمی خواهد هنرمندِ کوچ کرده به شمار رود و تاکید می کند که هنرش در این سرزمین ریشه دارد. می گوید که ورکشاپ ها و کلاس های خصوصی اش در تهران همچنان برقرار است.
هر چند که به دلیل سفرهای پیاپی نظم سابق را ندارد. از همان دقایق اول مکالمه او را زنی مهربان، صمیمی و فروتن می یابیم که با آرامش و حوصله سخن می گوید و از قضاوت و سوگیری درباره این و آن پرهیز می کند.
می گوید هر کسی که زحمت می کشد احترام دارد.
صاحب پسر و دختری هنرمند است که از آنها با ستایش یاد می کند. آرش و آسا میتویی حاصل ازدواج او با همسرِ درگذشته اش، مهندس عزیز میتویی هستند.
آرش موسیقی راک را برگزیده و هنرمندی جدی با سبک و سیاقی شخصی است.
آسا هم سال های قابل توجهی از عمر خود را به طراحی لباس پرداخته است و پیش تر مجموعه ای را ملهم از پوشش زنان نواحی ایران طراحی و ارائه کرده بود که مادر، تعدادی از آنها را برای اجراهای خود انتخاب کرده است.
آسا اکنون در مادرید زندگی می کند و به تدریس در مدرسه ای بین المللی اشتغال دارد. می گوید هر دو عاشق شعر و ادبیات فارسی هستند و از کودکی در محیطی فرهنگی و ادبی رشد کرده اند.