قیف فروش اصطلاح بازاریابی برای سفری است که مشتریان بالقوه در راه خرید طی می کنند. چندین مرحله برای قیف فروش وجود دارد که معمولاً به عنوان بالا ، وسط و پایین قیف شناخته می شود ، اگرچه بسته به مدل فروش شرکت ممکن است این مراحل متفاوت باشد.
هر صاحب مشاغل از درد ناشی از از دست دادن فروش آگاه است. پس از هفته ها مسابقه و نمایشی ، سر و صدا و جذابیت ، مشتری بدون خرید از قیف فروش خارج می شود.
اما هنگامی که از راهنمای مدیریت قیف فروش مناسب استفاده کنید، کمتر اتفاق می افتد. بسیاری از قیف های فروش مشاغل کوچک بیشتر شبیه الک هستند ، با حفره هایی که از صفحات گسترده وصله دار، یادداشت های چسبناک، قرارهای از دست رفته و پیگیری های فراموش شده باقی مانده است.
راه بهتری هم هست نرم افزار فروش و اتوماسیون بازاریابی میتواند حفره های قیف فروش را متصل کرده و اشتباهات نزدیک را به فروش تبدیل کند.
یک قیف فروش به شما کمک می کند بفهمید که مشتریان بالقوه در هر مرحله از سفر خرید چگونه فکر می کنند و چه می کنند. این بینش ها به شما امکان می دهد تا در فعالیت ها و کانال های بازاریابی مناسب سرمایه گذاری کنید ، مناسب ترین پیام ها را در هر مرحله ایجاد کنید و چشم اندازهای بیشتری را به مشتریان پرداخته تبدیل کنید.
از لحظه ای که مشتریان درباره محصول یا خدمات شما می شنوند تا زمانی که خرید (یا نمی کنند) ، از مراحل مختلف قیف فروش شما عبور می کنند. این سفر از طریق قیف شما ممکن است از یک چشم انداز به نقطه دیگر تغییر کند ، اما در نهایت ، آنها آن را بر اساس سطح علاقه خود ارزیابی می کنند. آنها در مورد مشکلی که برای حل آن تلاش می کنند فکر می کنند و تحقیقات رقابتی انجام می دهند تا مطمئن شوند پیشنهاد شما بهترین راه حل است.
اولین مرحله قیف فروش سطح "آگاهی" نامیده می شود ، زیرا در آنجا مردم ابتدا از محصول یا خدمات شما مطلع می شوند. آنها ممکن است در مورد شما از طریق تبلیغات ، رسانه های اجتماعی و حتی دهان به دهان بشنوند.
البته چگونه و چرا این افراد از قیف فروش پایین می آیند ، بستگی به توانایی فروش و بازاریابی شما دارد. امتیازاتی که در مراحل میانی و پایینی قیف فروش قرار دارند ، مواردی هستند که می خواهید بیشترین توجه را به آنها داشته باشید ، زیرا آنها از آگاهی فراتر رفته و به علاقه توجه کرده اند.
یک مثال از مرحله آگاهی ، یادگیری احتمالی شرکت شما برای اولین بار است. شاید آنها روی یکی از آگهی های شما کلیک کرده اند ، وبلاگ شما را خوانده اند ، وب سایت شما را از طریق جستجوی Google پیدا کرده اند ، یا شنیده اند که یک همکار در مورد محصول یا خدمات شما صحبت می کند.
هنگامی که مشتریان در مورد نام تجاری شما آموختند ، آن را بر اساس سطح علاقه خود ارزیابی می کنند. آنها در مورد مشکلی که برای حل آن تلاش می کنند فکر می کنند و تحقیقات رقابتی انجام می دهند تا مطمئن شوند پیشنهاد شما بهترین راه حل است.
مسلح به اطلاعات مربوط به شرکت شما ، گزینه های قیمت گذاری و بسته بندی شما عمیق تر خواهد شد. صفحات فروش ، وبینارها و تماس ها در این مرحله به شما کمک می کند تا مشتریان را برای خرید تحت تاثیر قرار دهید.
تمام کارهای شما به این مرحله خلاصه می شود: آیا مشتری احتمالی خرید می کند یا خیر. اگر این کار را نکردند ، معامله برای همیشه از بین نمی رود. می توانید کمپین های پرورشی ایجاد کنید تا مطمئن شوید در ذهن خود هستید.
این متن ترجمه ای بود از مقاله سایت keap
این یادداشت پیشتر در وبسایت حامی استارتاپ منتشر شده