آیینهی حیات بادآسمانابر،نخلغروبخوزستانو واژههایی که هر کدامشان یک داستان را روایت میکنند.اذانمانند شیپور اسرافیلدر آسمـان صدا میکند.اینجا دروازهی بهش…
اَمر آرزویی در دل دارم که برای دگران خار استهر دم از تابِ نفرتِ این تن،قلبم مرثیهها میخواندپشت چه نقابها که پنهان نکردهام حقیقتم،تو بگو تا کی…
دریا میشوی؟ شوریده حالمبی روح و وارفته به گل نشسته دلمباید به دریا بزنم کَشتی حیاتم راتو ای محبوب و منظور، دلبر و دلدار و دلربای من، آیا دریای شیرینکا…
دختر روسری سفید تو در رگهای من، خونیدقیقا سفیدِ مایل به قرمزجاری شدهای در رگهای تشنهامکمی راه مانده تا به عمق قلبم برسیولی من در شگفت ماندهامتو هنوز د…
شاعر ایوان غزل در این برهوتِ دائم سیاهمن آن هوبَرِ سوار بر اسب سفیدم،از کورسوی ولایت خویش، فانوس به دستسوی آن نیمهی روشن ماه میروم و شعرهایم را ورد زبان…
درد شیرین زنبوری تربیت میکنم و به باغ شما میفرستم،برای نوشیدن از شهد آن گل که تو بوییدهایو چه درد شیرینیستمبتلا به نیشِ آغوشته به نفسهای تو....____…
آیا تو..؟ حسِ عجیبِ خواستنت دلم را به لرزه در آورده، چرای به وجود آمدنش را نمیدانم ولی خوووب میدانم که حسِ قشنگیست.. ولی آخرش چه میشود؟ به کجا میرسد…
شعر تقدیر من و همراه من است شعر آن نورِ پنهان در روح من است شعر به گُمانِ خویش میگویم؛ ز کجا آمده و ز کجا میرود احساس من و قلم و دفتر و شعرپاسخ…
دل بیچاره دلم چند شب خواب میخواهد در کلبهای پر از شبنم دلم خاموشی میخواهد ناشـــناس در خانهای پــر از ماتَـــم، دل بیچارهی من چه میخواهی؟از دلهای…
لایقی تو:) من میدونم دلت گرفته میدونم شاید روزگار خط و خشی گذاشته رو قلبت.. میدونم مدت زیادیه داری تلاش میکنی که به مقصد برسی میدونم شاید یه شبایی حتی…