محمود یزدان‌پناه فدائی
محمود یزدان‌پناه فدائی
خواندن ۹ دقیقه·۵ سال پیش

تولید محتوای مستقل؟ زهی خیال باطل!

تولید محتوا تو اوضاع فعلی ایران تقریبا یک نوع شکنجه شده، مخصوصا اگر به جایی متصل نباشی یا مستقل کار کنی و خودتو به پول نفروشی کارت بشدت سخت تر می‌شه!

آقای تدوینگر
آقای تدوینگر


سال 91 که گروه کامپیوتری تکسوید رو با دوستم کیوان هندی راه اندازی کردم و بعدشم وبلاگ اون رو با هدف تولید محتوا و خبر راه انداختیم غول‌هایی مثل نارنجی و زومیت بودن که سلطنت می کردن اما با این حال محتوای مناسب، بروز بودن و داشتن مطالبی مرتبط با حال و هوای اون روزای تکنولوژی و راهنماهای خیلی باحال راجب روت کردن و ... باعث شده رنکمون بیاد بالا، اوضاع بهتر شده بود و بخش سینما و ورزشی و داستانی و ... رو هم راه انداختیم تا اینکه زد و اون هاستی که ازش فضای مجانی میگرفتیم کرکره ها رو کشید پایین و متعاقبا دیگه فعالیتی نکرد. از طرف دیگه هم این حوادث مصادف شد با سال کنکور من و دیگه کلا همه چیز از دست رفت.

کانال آپارات تکسوید
کانال آپارات تکسوید


دی ماه 93 بود که از طرف یکی از دوستان به مجموعه دنیای اقتصاد معرفی شدیم و شروع کردیم به نویسندگی در اونجا، دو ماه بهمن و اسفند علنا کارآموز بودیم و از جیب می‌خوردیم تا اینکه 28 اسفند نزدیک به 1 میلیون تومان رو به ما دادن و گفتن از فروردین قرارداد رسمی بسته می شه و بیمه دارید. من هم خوشحال و شاد و خندان میگذروندم روزها رو و اصلا دانشگاه برام زنگ تفریح بود و کار رو بیشتر دوست داشتم. تو همون دوره یه مک بوک پرو 15 اینچ و یه عالمه خرت و پرت خریدم. چقدر من هدفون بی سیم سونی خریدم و نابود کردم!(به فکر پس انداز هم نبودیم چون فکر نمی کردیم یه همچین وضعی می شه این روزا!)

خلاصه که زندگی روی برنامه و منظمی رو داشتیم، دانشگاه، کار، خواب و این چرخه روز بعدش تکرار می شد! تا اینکه بهمن ماه 94 نامه ای دست ما دادن که آقایون و خانم‌ها تشریف ببرید تا آخر 29 اسفند بیمه و حقوقتونم داده می‌شود!برای من عجیب بود که چرا این اتفاق افتاده و بعدتر مشخص شد چه صفحه گذاری هایی پشت تیم چی چند کجا؟ انجام شده و همه تیم با هم تعلیق شدن، اما تیم ساختمانی در بخش های دیگر مجموعه حل شدن و تنها تیم بخش دیجیتال و لوزارم خانگی بود که در مجموعه نموند، البته اینم بگم که سردبیر بخش ساختمانی مجاه سعی کرد که به یک نحوی من رو در مجموعه حفظ کنه اما نه من دیگه دل موندن رو داشتم نه دیگه فکرم میکشید برم سمت برنامه نویسی و موندن در اون مجموعه! خلاصه کار یک ساعتی طول کشید که هرچی داشتم رو جمع کردم، از آرشیو مجلات یه آرشیو کامل برای خودم جدا کردم و برای آخرین بار از دفتر چی چند کجا؟ بیرون اومدم. بعد از این اخراج تقریبا دو ماهی ارتباط با مجموعه نداشتم تا اینکه از بخش حسابداری زنگ زدن که بیا چک تسویه حساب و سفته ای که موقع استخدام ارائه دادی رو بگیر! ما هم خیلی ناامید و به خیال اینکه حالا مگه چکش چقدره رفتیم به دفتر مرکزی دنیای اقتصاد که با یه چک 1.150.00 تومنی روبرو شدم! هرچی هم حساب کتاب کردیم دیدم که 1.500.000 عیدی رو داده بودن قبلا، چرا این چک مبلغش بالاست که بعدتر فهمیدم به باقی همکارهای نویسنده و نه ویرایشگر و سردبیر مبالغی در حد نصف من رو دادن و علتش هم سعی و تلاش و کارای شبانه بیشتر من نسبت به اونها بوده، این اولین و آخرین باری بود که به موضوع پول زحمت کشی و عرق ریختن اعتقاد پیدا کردم چون بعد از اون دنیای کاری من 180 درجه چرخید!


فروردین به صورت کاملا خسته کننده گذشت تا اینکه عموم گفت بیا تو دفتر روزنامه خودمون کار کن، دفتری که مجوزش قریب به 10 سال غیر فعال بود و تو سال 95 دوباره راه افتاد. یک سال و نیمی رو در اونجا فعالیت مستمر داشتم ولی خب دیگه واقعا به خاطر زندگی شخصی و تحصیلیم و همچنین مسائلی که جلوتر درون دفتر پیش اومد نتونستم مثل گذشته کار کنم!

در اوسط همین دوران بود که با تماسی از سمت صدرا مخملی (در دوره دنیای اقتصاد یه همکاری‌هایی باهاش داشتم اما قطع شد) برای یه جلسه brainstorm در باب یک تاک شو تکنولوژی دعوت شدم و اون شد سرآغاز همکاری من با شرکت کیامکث (الان اسمش شده پیشگام ارتباط سرمد) و خود صبا ایده که شرکت صاحب آپارات هست، هشتگ تولیدش استارت خورد و کم و بیش تجربه رسانه ایم در همه حوزه های تصویری و متنی کامل شد. در فصل اول به عنوان سردبیر، کارشناس و مجری (تمام فصل منهی 3 قسمت) و همینطور ناظر تدوین برای چند قسمت فعالیت داشتم و بعد از پایان فصل اول و میان برنامه هایی که منتهی به فصل دوم می‌شد، به نوعی توسط یک کودتای داخل تیمی از تیم تولید حذف شدم. همینطور در برنامه به‌روز شبکه 3 به واسطه سردبیری صدرا و به عنوان کارشناس خودرو حضور پیدا کردم اما اون برنامه بعد از چند قسمت به صورت کلی رفت روی هوا و تیم سازنده منحل شد!

فصل اول برنامه هشتگ
فصل اول برنامه هشتگ
فصل اول برنامه هشتگ
فصل اول برنامه هشتگ


برنامه به‌روز شبکه 3 سیما
برنامه به‌روز شبکه 3 سیما


مدت‌ها تو لاک خودم بودم تا اینکه تابستون 96 با پروژه تولید محتوا و مدیریت شبک های اجتماعی آژانس مسافرتی دلتابان شروع به کار مجددم با کیامکث استارت خورد و بعد از پایان اون پروژه، پروژه شکست خورده و عجیب غریب بازی رامبدبان رقم خورد که به عنوان تدوینگر فعالیت داشتم. در این بین نمایشگاه خودروی تهران رو با کمک دوستان خوبم سینا کریمی و حسام شالیکاریان با برند دور موتور پوشش دادم (ناگفته نماند که دور موتور زاییده ذهن خودم بود و خیلی خواستم روش وقت و انرژی بزارم اما نه سرمایه گذار درست و حسابی سراغم اومد نه حمایت کافی رو از سمت اون شرکتی که می خواست کمکم کنه گرفتم، تا اون حد که پول اجاره وسایل صدابرداری و بنزین و همه چیز اون پوشش نمایشگاهی رو از جیب دادم و الانم گاهی کلیپ های همایش خودرویی رو با اون برند انتشار می‌دم) و بعد از اون به صورت اسمی برنامه هشتگ بعد از تولید 3 فصل از طرف کیامکث به من داده شد برای کارگردانی (بماند از حواشی که دوستان و همکاران اسبق اون برنامه برای من ایجاد کردن و روحشونم خبر نداشت که این حرف‌ها و تهمت‌ها به گوش من رسیده و تمامی افرادی که شنیدن حرف اونا رو با خودم در ارتباط نزدیکی بودن و بعدا با بیشتر شدن تجربه و سن فهمیدم که دلیل اون حجم از عصبانیت و تنفرشون نسبت به من چیه! و من توی دلم بخشیدمشون و هیچ گله و شکایتی ازشون ندارم!)، حالا وقتش بود که بترکونیم ولی قبل از انفجار نور در هشتگ و یه تحول اساسی که مثل فصل اولش یه برنامه تک و نمونه باشه، با بد قولی و پیچوندهاو سنگ اندازی‌هایی که کیامکث انجام داد، باعث شد تیمی که قرار بود برنامه رو بسازه و درآمد زایی خوبی هم ازش انجام بده، از هم پاشید و علی موند و حوضش! در نهایت من هم از اواسط اسفند 96 بعد از تولید دو قسمت هشتگ پلاس، ارتباطم رو با کیامکث پایان دادم و تا امروز دیگه هیچ مراوده و ارتباطی رو با این شرکت ندارم!

دور دوم نمایشگاه خودروی تهران - شهر آفتاب - سال 96
دور دوم نمایشگاه خودروی تهران - شهر آفتاب - سال 96


الان که دارم این متن رو می نویسم بعد از یک سال بیکاری و فعالیت های خرد و ریز، تقریبا یه 3 ماه پیش تصمیم گرفتم آقای تدوینگر بشم! درست خوندید تعجب نکنید، من از دنیای تکنولوژی و خودرو فاصله نگرفتم اما تصمیم گرفتم دانشی رو که از کار تدوین کسب کرده بودم، با بقیه به اشتراک بزارم تا محتوای با کیفیت تری از محتوا سازهای مستقل ببینم.

نمایه یکی از ویدیوهای آقای تدوینگر (نمایه یوتیوب)
نمایه یکی از ویدیوهای آقای تدوینگر (نمایه یوتیوب)


همینجا بود که مشکلات شروع شد، آپارات پلتفرم خیلی محبوبی میان تولید کننده های محتوا نیست و سیستم درآمد زاییش کفاف ما تولید کننده ها رو نمی ده! اینکه قیمت هر هزار دقیقه نمایش بین 200 تا 700 ریاله یعنی ما که تخصصی کار می کنیم و مثل برخی از کانال ها محتوای زرد تولید نمی کنیم و در شرایط بد بازار هیچ اسپانسری جلو نمیاد، علنا صرفه اقتصادی نداره و آدم میگه کاش فلان کشور بودم و حداقل به یوتیوب دسترسی داشتم اما فاجعه از اونجا شروع میشه که حالا اگر می خوای از یوتیوب درآمد زایی کنی باید حداقل هزارتا سابسکرایبر داشته باشی، این یعنی اگر همین لحظه شروع کنی به محتوا سازی، باید یه مدت زیادی خاک خوری کنی و از جیب خرج کنی. همین الان قریب به 3 میلیون تومن خرج کردم و در ازاش دو تا پرده سیاه و سبز کروماکی با سایز 1.5 در 2 متر، یه پایه پرده، یه پایه نور، یه رینگ لایت سایز متوسط که خیلی هم بزرگ و حرفه ای نیست، یه میکروفون USB و نه حرفه‌ای و با کارت صدا و پایه میکروفون حاصل شده، البته در کنار این وسایل من دوربین 750 دی از برند کانون رو از برادرم قرض می گیرم و برای شاتایی که زیاد کیفیت نخواد از گلکسی اس 9 یا آیفون 6 اس خودم استفاده می کنم و برای تدوین هم نوت بوک لنوو ThinkPad E531 که تولید سال 2013 هست، زیر دستمه و هنوز داره با بروزترین نسخه پریمیر، افتر افکت، ایندیزاین، فوتوشاپ و آدیشن کار میکنه و امیدوارم اینطور بمونه! هدف من از این بیان این موارد بالا اینه که اگر کسی واقعا بخواد استارت بزنه منهی این 3 میلیون باید یه گوشی خوب داشته باشه، یه لپ تاپ معقول، یه سه پایه دوربین و اگر خیلی بخواد بهتر کار کنه یه دوربین خوب می خواد که با یه حساب سر انگشتی خودش میشه نزدیک 35-40 میلیون تومن پول، حالا حساب کنید که تولید کننده بدبخت چطور باید این پول رو در بیاره اونم در شرایطی که اسپانسرها کم هستند و توقع معجزه از برنامه ها رو دارن و با هر کسی قرارداد نمی بندن!

قسمتی از تجهیزات خریداری شده
قسمتی از تجهیزات خریداری شده


2 سال پیش صدرا مخملی توی مقاله ای در همین ویرگول، آپارت رو به چالش کشید، 2 سال زمان زیادیه و آپارت نسبتا تکون نخورده و تغییراتی جزئی داشته مثل تغییر نوع سیستم درآمدزایی به نمایش دقیقه ای به جای تعداد بازدید و نمایش اما کافی نیست. باید بگم که رسانه های مستقل باعث پیشرفت برندها و جامعه میشن و به نوعی عضوی ضروری برای رسانه هستند. شاید آپارات بتونه بعد از چند ویدیو پتانسیل تولید کننده ها رو درک کنه و اگر ازشون حمایت کنه و بسته های تشویقی یا وام با بهره کم بهشون برای شروع کار بده، شاهد پیشرفت بیشتر و پرسرعت تری در تولید کننده ها خواهیم بود. می دونم که استودیوی آپارات جدول زمانی ضبط فشرده ای داره اما ای کاش یک یا دو روز در هفته در اختیار بچه های پر پتانسیل قرار می گرفت تا با تجهیزات حرفه‌ای تر و محیطی که مناسب تولید محتوای ویدیویی هست، محتوای بهتری تولید کنند. همینطور از این مجموعه انتظار دارم که با بالارفتن سطح کیفی محتوا و جذب مخاطب بیشتر به فکر افزایش سهم درآمدی تولید کننده های محتوا باشه و به این شیوه تعداد بیشتری رو جذب اکوسیستم خودش کنه!

از تمام اجزای این زنجیره یعنی اسپانسرها و پلتفرم ها خواهش می‌کنم که به بچه های که تازه شروع کردن به چشم یه آدم تازه کار و بی ارزش نگاه نکنید، روشون سرمایه گذاری کنید و مطمئن باشید با کمک و حمایت شما قطعا سود نهاییش شامل حال خودتون خواهد شد!

در نهایت شما مخاطب عزیزی که وقت گذاشتی و این مطلب رو تا انتها خواندی، از شما هم انتظار دارم تولید کننده محتوا رو با نگاهت، با به اشتراک گذاری کارهاش و با کامنت گذاشتن زیر محتواش (حتی کامنت انتقادی!) خوشحال و دلگرم کنی، چون هیچ چیزی بدتر از این نیست که تولید کننده محتوا دلسرد بشه!

ممنونم که همراه این مطلب بودید.

ارادتمند شما، محمود یزدان پناه

تولید محتواآپاراتتکنولوژیتدوینتولید محتوای مستقل
یه پسر 27 ساله، خبرنگار حوزه آی تی و خودرو، تدوینگر، عاشق سخت افزار و یه آدم DIY
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید