خلاصه داستان:
دختر کوچکی توسط یک مزرعهدار و همسرش در میان نیزارهای بامبو پیدا میشود. با گذشت زمان دخترک تبدیل به جوانی جذاب میگردد که هر کسی را اسیر خود میسازد ولی در نهایت او باید با سرنوشت خویش روبهرو شود…
-------------------------------------------------------------------------------------
نام انیمه: The Tale of Princess Kaguya
کارگردان : Isao Takahata | نویسنده: Isao Takahata | بر اساس طرح افسانه بامبو شکن
استودیو سازنده: Studio Ghibli | سال انتشار: 2013
موسیقی: Joe Hisaishi | فروش: 24 میلیون دلار
امتیاز: myanimelist (9/10) ، imdb (8.1/10) ، Metacritic (89%)، rottentomatoes (% 100)
--------------------------------------------------------------------------------------------
نقد و بررسی فیلم به قلم Glenn Kenny (گلِن کِنی)
نشریه RogerEbert.com
نمره 10 از 10
انيميشن ساز تقريباً ۸۰ ساله ژاپنی، ايسائو تاکاهاتا، با بيش از نيم قرن فعاليت در اين عرصه توانسته سبک و سياق خاص خود را بدعت گذاری کند. اين [کارگردان] کمال گرای افسانه ای و يکی از مؤسسان استوديوی جيبلی (Ghibli) (که خانه هايائو ميازاکی بزرگ نيز است) با خلق مثلاً انيميشنی کاملاً عاری از هر يک از المانهای «خيالی» در سال ۱۹۹۱ به نام «فقط ديروز/ Only Yesterday» دست به ساختارشکنی زده است. فيلم جديد او بعد از گذشت ۱۴ سال، شاهکار انيميشنی فوقالعاده ای بر اساس داستان بومی بسيار قديمی ژاپنی است. «داستان شاهدخت کاگويا / The Tale of The Princess Kaguya» در عين سادگی بسيار پيچيده و گنگ است. نوعی زيبایی بصری تمام نشدنی که ظاهراً گونه ای مينيماليسم تصويری را منعکس میکند، اما در عين حال شاهد احتمالات تکان دهنده ای از تغييرات زيبا در درون مُداليته گريزناپذير آن هستيم. اين يک کار هنری واقعی است.
فيلم با نمايش بامبوشکنی عبوس در جنگل شروع میشود. رنگها از جنس مداد رنگی و آب رنگ هستند؛ طراحی فيلم آدم را به ياد سياه قلمهای زغالی میاندازد. کشاورز ضمن بريدن بامبوها با بارقه ای از نور مواجه میشود؛ بعد گياهی به موجودی عروسکی شکل تبديل میشود و وقتی او دوان دوان عروسک را به درون کلبه میبرد تا به همسرش نشان دهد عروسک ناگاه به کودکی تبديل میشود. همسرش عليرغم اين که زن ميانسالی است متوجه میشود که میتواند به بچه شير دهد (ترسيمهای شيردهی با پستان به واقعيت بسيار نزديکند)؛ دخترک بسيار سريع رشد میکند. ديری نمیپايد که شروع میکند به بازی با پسرانی که در آن حوالی زندگی میکنند؛ آنها او را «ليل بامبو» صدا میکنند. به جز سردسته پسران که کمی بزرگتر است، بقيه پسرهای آن بهشت روستایی هم سن و سال ليل بامبو هستند. او در اين بهشت بازی میکند، میخندد و درباره طبيعتِ تمام موجودات زنده آواز میخواند، آوازی که به خاطر ندارد کی حفظش کرده ولی همواره در ذهنش وجود داشته است.
اما پدر ناتنیاش طور ديگری فکر میکند به خصوص بعد از اين که «خدايان»- به اعتقاد او- طلای زيادی به او میبخشند؛ به پايتخت میرود و آنجا قصری برای خود میخرد و تصميم میگيرد که دختر کوچکش را به شاهزاده ای عالی مقام تبديل کند. قلب ليل بامبو میشکند، اما در عين حال مايل است که آرزوهای پدرش را برآورده سازد. از اين لحظه به بعد داستان فيلم کمی خشن میشود. دخترک، که اکنون کاگويا ناميده میشود، مورد آموزش قرار میگيرد و بعد ۵ خواستگار از نجيب زادگان به ديدنش میروند. داستان به نوعی کابوسی پدرسالارانه تبديل میشود. کاگويای زيبا، با استعداد و باهوش از سرکوب شدن آرزوها و خواستههايش آزرده میشود و بعد کم کم تسليم خواسته های مادی مقاماتی که عاشقش هستند میشود. فيلم به دليل دو فکری بودن شخصيت اصلیاش از نظر عاطفی آزاردهنده است. از طرفی میخواهد که روح کاگويا از قيد بندها رها شود، اما در عين حال تعهدی، که ما را به خانواده و رسوم پايبند می کند، را به رسميت میشناسد. کاگويا پدر سبک مغزش را خوب میشناسد و وقتی مقابل او میايستد واقعاً هيجان انگيز است: «اگر شما را در لباس درباریها ببينم خودم را میکشم» او اين جمله را تنها يک بار آن هم به آرامی میگويد. و بی توجهی پدر واقعاً تکان دهنده است: او معتقد است که آنچه کاگويا را وادار به انجامش میکند به صلاح اوست، و اين که کاگويا به اندازه خود او به اين موقعيت دلبسته است. وقتی کاگويا متوجه میشود که به کجا تعلق دارد قضايا پيچيده تر میشوند.
حتی اگر در رابطه برقرار کردن با طرز تلقی فرهنگی سناريو مشکل داشته باشيد- گرچه دغدغه های اين فيلم ژاپنی نيستند، ولی به روشی کاملاً ژاپنی با آنها برخورد میشود- باز هم هر فريم از «شاهدخت کاگويا» به طرز اعجاب انگيزی زيبا است. آنچه کمی در ابتدای فيلم کمی ناقص به نظر میرسد به تدريج معلوم میشود که از چنان عمقی برخوردار است که هرگز از زيباآفرينی دست بر نمیدارد. وقتی بامبو شکن از جنگل با کشفی که در آغوش گرفته به خانه میرود به سايههایی که رويش میافتند دقت کنيد. انيميشن حرکت کودکی «ليل بامبو» يکی از بهترين ترسيمهای تهيه شده از رشد کودکان تاکنون در هر مديومی است: شامل مطالعه، دقت و هنرمندی. موجوداتی که هم در طبيعت يافت میشوند (حشرات و پرندگان) و هم يافت نمیشوند (ابرهای طوفانی که به اژدها تبديل میشوند) با حساسيتی قابل توجهی ترسيم شدهاند.
به نظرم تماشای فيلم به زبان ژاپنی میتواند بهترين تجربه باشد؛ البته در نسخه انگليسی آن جيمز کان به جای بامبوشکن، ماری استينبرگن به جای همسرش و کلویی گريس مورتز به جای کاگويا صحبت میکنند. به دليل آشفتگی در پخش فيلم توانستم حدود ۱۵ دقيقه از اين نسخه را ببينم و میتوانم بگويم که اين هنرمندان به خوبی از پس نقشها برآمدهاند، به هر حال، اگر طرفدار انيميشن هستيد ديدن اين فيلم را از دست ندهيد.
مترجم: محمدرضا سیلاوی
منبع: سایت نقد فارسی