سلام
از آخرین باری که اینجا نوشتم خیلی میگذره
الان که اومدم یه سر بزنم به ویرگول گفتم یچی بنویسم و دیدم چه موضوعی بهتر از کارآفرینی
کارآفرینی یا همون استارتاپ خودمون
خب من کلا سبک نوشتنم اینطوریه که سر تیتر نمینویسم ( شاید هم نوشتم) اما میشه تشخیص داد که هر قسمت درباره چی صحبت میشه :)
اینم بگم مطالب زیادی در مورد خود استارتاپ و همچنین استارتاپ های مختلف خوندم ، به سایت های زیادی سر زدم و خب طبیعتا این وسط یه چیزایی هم یاد گرفتم و خب این چیزایی که اینجا مینویسم نظر خودمه و ممکنه درست نباشه
سعی میکنم حرفای کلیشه ای نزنم و نوشته ام کاربردی باشه و رفاقتی
ولی به هر حال آدمیزاده و ممکنه اشتباه کنه
پس، از همین الان اگر حرف اشتباهی زدم به بزرگی خودتون ببخشید
خب بریم سراغ اصل مطلب
استارتاپ یا همون کسب و کار نوپا که توسط یه نفر یا تیم شکل میگیره و میره به سمت هدفی که داره
هدف چیه؟ ایده ، مهمترین قسمت یه استارتاپ
دقیقا خلاف بعضیا که میگن شما فقط شروع کن ایده خودش میاد، نظر من اینه که اول باید دنبال یه ایده خوب گشت
یه ایده خوب یعنی ایده ای که حداقل یه نیاز مردم رو رفع کنه ، آینده دار باشه و همچنین بشه اون رو به راحتی برای مردمی که هیچ تخصصی در زمینه ی کاری شما ندارن و همچنین برای کسانی که قراره روی کسب و کار شما سرمایه گذاری کنن توضیح داد ( البته ممکنه پدر شما اونقدر وضعش خوب باشه که بتونه از شما حمایت کنه که اون بحثش جداس )
پس ایده خوب خیلی مهمه
راه های مختلف مث طوفان فکری یا ... وجود داره که البته بیشترش تیمیه و راستش من سمتش نرفتم چون خیلی به نظرم جالب نیومد
به نظرم یکی از راه های پیداکردن یه ایده ی درست و حسابی، اینه که یه دفترچه داشته باشین و هر موقع که یه چیز جالب به ذهنتون میاد اونو بنویسین هر چقدر هم تخیلی بود ، باز هم بنویسین و اصلا نترسین ( میتونین از نوت گوشیتون هم استفاده کنین)
اینطوری بعد یه مدت کوتاه ، احتمالا یه ایده خوب به ذهنتون میرسه ؛چرا؟
چون شما چه زمانی که تو خونه هستید و چه زمانی که بیرون از خونه تشریف میبرین، چیزهایی به ذهنتون میرسه، که فکر میکنین اگه مثلا فلان چیز بود چی میشد؛خب این یعنی شما و خیلی از افراد مثل شما به اون چیزی که به ذهن شما رسید نیاز دارید و خب با نوشتنش، حداقل اینه که اون موضوع برای همیشه از ذهن شما خارج نمیشه ؛ این شد بحث ایده پردازی
بعد از ایده پردازی ، و پیدا کردن اون ایده خاص که شرایط بالا رو داشته باشه ، وقتشه که شما رو ایدتون کار کنین، یعنی بسازینش
بعضیا ( شاید هم خودم ) با تنها کار کردن راحت ترن ، اما بهتره که شما یه تیم رفیق و خوب و متخصص داشته باشید( بحث رفاقت به نظرم خیلی مهمه چون شما میخواین با اون فکر، آیندتونو بسازین و باید با تیمتون بسازین و همچنین تیمتون با شما )
وقتی تیمتون متخصص، و با تخصص های متفاوت باشه، این باعث میشه هر فرد رو یه قسمت متمرکز شه و خب طبیعتا کارایی و بازده بالا میره
بعد از ساختن، شما نیاز به مذاکره با سرمایه گذار های مختلف دارید و بهترین گزینه رو انتخاب کنید تا بیشترین نفعو از این قسمت ببرید ( به نظرم جدا از پول ، انسانیت طرف هم براتون مهم باشه )
خب تا اینجا یه قسمتی از کار انجام شده ولی نه همش، به نظرم یه بخش خیلی کوچکی پیش رفته
بحث های زیادی وجود داره مثل بازاریابی برای وسیله ای که ساختید و شناساندن اون به بازار هدف
ولی اینو یادتون باشه
همیشه به فکر پیشرفت و پیشرفته تر کردن ساختتون باشید البته با توجه به بازار
و اینکه هیچوقت کنار نکشید و صبر داشته باشید و یقین داشته باشید که صبرتون جواب میده
اصولا برای کنار نکشیدن،درخت بامبو رو مثال میزنن که تو 4 سال اولی که بذرش کاشته میشه از خاک بیرون نمیاد و بعد از 5 سال تازه جوانه اون از خاک بیرون میزنه و در عرض چند ماه ، 30 متر رشد میکنه
پس صبر داشته باشید و به نتیجه قشنگی که تمام خستگیاتونو از بدنتون در میبره فکر کنید
ممنون که نوشتمو خوندین :)
در آخر : چه دعایی کنمت بهتر از اینکه خدا پنجره ی باز اتاقت باشد