امروز کار داشتم و یه خورده دیر راه افتادم برم سر کار. مسافری هم که خوش مسیر باشه نبود. تا اینکه وسط راه یکه مسافر نسبتا خوش مسیر به تورم خورد. قبول که کردم دیدم همکارمه! تو محل کار هیچکس نمیدونه که من مسافر سوار میکنم. دل تو دلم نبود. واقعا استرس داشتم. بار اولی بود که آشنا به تورم خورده بود. یه عینک آفتابی داشتم. زدم. خدا رو شکر بو نبرد. بعید بدونم بو برده باشه ولی نگفته باشه. از اول تا آخر هم توی گوشیش بود. خدا رو شکر. این یکی از بیخ گوشم رد شد.
ولی خوب طبیعیه که مسافر آشنا زیاد به تورم بخوره. چون محل کارمون کلی آدم هستند که از نقاط مختلف تهران هر روز میان. دیگه چارهای نیست. باید یه فکر اساسی به فکر آشنا دیدن بکنم.