ویرگول
ورودثبت نام
نیلوفر
نیلوفر
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

برای خودم! به بهانه میترا، که قراره بهش بگن دیگه نیا

ماجرا ازین قراره که کار روی پروژه‌ی واقعی خیلی بی‌رحم‌تر از 4تا پروژه‌ی کلاسی دانشگاهه که از قضا با کمک گرفتن از بقیه سربلند توش بیرون اومدی. و خیلی بی‌رحم‌تر از دنیای پر از آرزو و رنگی‌رنگی دختر 22 ساله تازه فارغ‌التحصیل شده هست که قراره با کارش به مردم کمک کنه. و خیلی خشن‌تر از روحیه ملایم و حساس تو.

بعد از اینکه فهمیدی دیگه نمیخوانت. برو زااار بزن. برووو چند روز و چند هفته فقط هیچ کاری نکن. گوشیتو سایلنت کن بزار تو کمد و فقط ناراحت باش. برو خوش بگذرون دوچرخه سواری کن. برو مسافرت با دوستات. فیلم ببین تو لحظه زندگی کن. باز گریه کن. تو لحظه زندگی کن ازینکه بعد چند ماه هیییچ کاری نداری و صبح خونه ای لذت ببر. دربارش هم با هرکی دوست داشتی حرف بزن. بنویس. اینقد به این کارات ادامه بده تا ناراحیت تموم شه. تا اشکات تموم شن. تا خودت خسته بشی دیگه.

یه مدت که استراحت کردی و پذیرفتی دیگه نمیخوانت و دنیا به آخر نرسیده. کم کم پاشو. خودتو جمع و جور کن و بس کن دیگه. ناراحیتیات رو کردی. همینجا تمومش کن. از الان به بعد به چیزهای فوق العاده ای که تو محل کارت یاد گرفتی برس. به تجربه و ارتباطات فوق العاده ای که داشتی. به آینده ی قشنگ تری که قراره بسازی. الان دیدت به کار و محل کار واقعی تر شده. با مدل خودتم تو محیط کار بیشتر آشنا شدی. هیچ کس مقصر نیس. نه تو نه اونا. صرفا به چشم یه تجربه بهش نگاه کن. اینجا فشار کاری زیاده. پس خیلی طبیعیه که تو تازه اول راهی نتونی از پس همشون بربیای. به خودت حق بده. استرس محیط کار قبلی رو تو خودت نریز. اتفاقی که افتاده رو بپذیر. حالا بهتر برنامه بریز. ادامه بده. اینجا همون سیلی اول زندگیه که داره خودشو نشون میده. هیچ وقت گل و بلبل نبوده هیچ وقتم قرار نیس بشه. فقط تو یاد میگیری چجوری هندلش کنی که درعین حالی که سختیا هستن، تو خوشحال باشی.

لطفا لطفاا لطفااا اتفاق رو بپذیر و حتما براش سوگواری کن. نذار مثل من سلامتیت به خطر بیوفته تا بفهمی تو چه چاله ای افتادی.

اخراج شدنمحل کاردانشگاه
من خوشحالم، پرانرژیم و بدون درنظر گرفتن خطرای احتمالی دست به هرکاری می‌زنم. هیچ‌وقت به بیرون و سفر رفتن نه نمیگم. عاشق کارهای پرهیجان و تجربه جدید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید