کتاب درباره ی پرنده کوچکی به اسم «برنا»ست که پدر و مادرش جزو پرنده های محافظ بودند و در حمله خفاشها جانشان را از دست دادند. پرنده های محافظ از داستانهای انبیا محافظت میکنند. اما برنا که پرنده ای بی خیال و بدون انگیزه است به ناچار وارد مخمصه ای خطرناک میشود، او باید با پسری به اسم علی دوست شود، که در پس پرده علت مرگ پدر و مادرش را هم پیدا میکند و ...
داستان سوژه های جالبی دارد. از پرنده هایی که حضرت ابراهیم زنده کرد تا محافظت از داستان، رفتن به غدیر، سنگهای قدرت و ...
اما بزرگتری عیب کتاب این بود که داستان بیش از حد شلوغ بود. اتفاقات سیر منطقی نداشتند. یک کتاب مرجعی بود که کتاب مرجع آموزش پرنده های محافظ بود ولی نفهمیدیم تحریف توی داستانهای تاریخی چطور پیش میاد. یه سری سنگهای قدرت هم این وسط نقش داشتند. ارتباط بین سه قصه ای که بچه ها توش سفر زمان انجام دادند هم نامشخص بود. همه اینها به کنار مسئله اصلی جنگ داخلی بین پرنده های محافظ بود.
مشکل کتاب بیشتر از پیرنگ در سطح موضوع بود. اگه نویسنده فقط یکی از موضوعات را انتخاب میکرد و شاخ و برگ اضافی نمیداد، اثر خوش خوان تر و قابل فهم تری عرضه میکردند.
این کتاب به نوجوانهایی که کتابخوان حرفه ای محسوب نمیشوند اصلا توصیه نمیشه. نوجوانهای کتابخوار میتونند به عنوان یک تجربه بخونند.
#کتاب #کتاب _خواندم #معرفی_کتاب #مرور_کتاب