گالری دنا انگار میداند دارد چیکار میکند و ظاهراً از قبل برنامهاش را خیلی دقیق میداند و برای آینده برنامهریزی دارد. یک فرم و استانداردی دارد که کمتر در بین نمایشگاهها میبینیم. حتی انگار نوع نمایشگاههایی هم که برگزار میکند برای خودش مشخص است. این بار هم یک نمایشگاه آرشیوی داشت.
مثل اکثر نمایشگاههای آرشیوی که تا انقلاب 57 را بررسی میکنند اینجا هم همینطور بود و ما سیری از هما را تا قبل از انقلاب میدیدیم. تمرکز نمایشگاه بالاطبع به جای وجه تاریخی و روزبهروز به المانهای هنری توجه داشت. البته که خیلی محتوای آرشیوی حقیقی هم وجود داشت. از بلیت گرفته تا کبریت و منو و ...
انتظارم از نمایشگاه بیشتر بود. وقتی سراغ سوژهای شبیه این میرویم برایم مهم است که اخبار و جزییات بیشتری بدانم و فقط به المان بسنده نشود و یک کپشن هر ساله. البته که کتاب نمایشگاه هم چاپ شده و شاید اطلاعات بیشتری در آن باشد. خود نمایشگاه البته در ریزاطلاعات خوب نبود. عکسهایی از سران هما که نمیدانستم کی هستند. مکانهای زیادی که آرم هما در آنها بود ام هیچ توضیحی نداده شده بود که کجاست. جمع نمایشگاه از نگاه بیرونی «جالب» تلقی میشد و شاید مثل همیشه همراه با حسرتی که «چه بودیم و چه شدیم.» اما ای کاش به شکل اجتماعی هم میپرداخت. یعنی مردمی که حالا چیزی به اسم هما داشتند در چه سروسامانی بودند. آیا بهبه بود یا مثل خیلی از چیزهای دیگر فقط برای قشری از مردم جالب و متمدنانه حساب میشد.
حتماً نمایشگاههایی شبیه این همیشه خوب و لازم است اما دچار همان افیونی میشود که هر نمایشگاه جالب و متفاوت دیگری ناگهان برگزار میشود و آن این است که «جالب» است و همین کافی است.