من خیلی ساده تر از اونم که بتونم با این مردم زندگی کنم
من خیلی سادم
هرچیزی که میگم همونیه که بهش فکر می کنم
همیشه چیزی که تو دلم هست رو میگم
اما جامعه آدم اینقدر ساده نمی خواد
افکار و احساساتم خیلی ساده بچگانه س
آدمای اینقدر ساده خیلی کمن
چطور کسی رو پیدا کنم که آدم اینقدر ساده ای رو بخواد؟
با این همه سادگی برم چی بگم؟
هرچی بگم تو دلشون بهم می خندن
هرکاری که بکنم، هر چیزی که بگم سادگی و ساده لوحی توش موج میزنه
کدوم دختری از یه پسر ساده ی ساده لوح خجالتی کمجنبهی زودرنج عصبی خوشش میاد؟
همینجوریشم همه به ساده لوحیم می خندن
من تو دنیای خودم زندگی می کنم
کاری به کار بقیه و این که چطور زندگی می کنن ندارم
به خاطر همین، رفتار و طرز فکرم خیلی با بقیه فرق داره
با این همه سادگی تو جامعه چیکار کنم؟
نمی خوام ساده لوح باشم
نمی خوامم گرگ باشم
دوست دارم کاری به کار مردم نداشته باشم
اونام کاری به کارم نداشته باشن
اما یاد این جمله میافتم که میگه:
"این که توقع داشته باشی بقیه باهات خوب باشن چون تو باهشون خوبی
مثل این میمونه که توقع داشته باشی گرگ تو رو نخوره چون تو اونو نمی خوری"