در ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵، چهار سارق حرفهای با استفاده از جرثقیل و نردبان در مدت کمتر از ده دقیقه وارد گالری آپولون در موزه لوور پاریس شدند و هشت قطعه جواهرات ناپلئونی شامل تاج زمردی متعلق به امپراتریس اوژن و گردنبندهای سلطنتی را ربودند (www.reuters.com). این عملیات بیسابقه که در روز و در ساعات اولیه باز شدن موزه رخ داد، موجب شد مسئولان موزه برای بررسی امنیت و تعطیلی موقت اقدام کنند و دولت فرانسه وعده دهد که عاملان را شناسایی و آثار را بازگرداند (www.reuters.com).

رسانههای بزرگ جهان بلافاصله به پوشش این رخداد پرداختند. خبرگزاریها با اشاره به ارزش تقریبی ۸۸ میلیون یورویی این مجموعه و این که دزدان حتی فرصت برداشتن الماس «ریجنت» را نداشتند، این حادثه را ضربهای به میراث فرهنگی فرانسه دانستند (www.reuters.com). رئیسجمهور فرانسه در شبکه ایکس نوشت که این سرقت حملهای به تاریخ مشترک ماست و قول داد که آثار به دست خواهد آمد (www.reuters.com). این تاکیدها باعث شد تا بحث درباره ناکارآمدی دوربینهای امنیتی و ضرورت سرمایهگذاری در زیرساختهای موزهها در رسانهها داغ شود.
اما واکنش کاربران در شبکههای اجتماعی چهره متفاوتی از ماجرا نشان داد. تنها ساعاتی پس از انتشار خبر، ویدیوهای متعددی در تیکتاک منتشر شد که این سرقت را مانند صحنهای از یک فیلم هیجانی رمانتیزه میکردند. کاربران با موسیقیهایی مانند «Getaway Car» و «The Louvre» ویدیوهایی ساختند که فضای پاییزی و رومانتیک پاریس را برجسته میکرد و از این حادثه به عنوان یک «قرارداد عاشقانه» یاد میکردند (eastside-online.org). برخی زوجها حتی با پوشیدن جلیقههای نارنجی و تاجهای پلاستیکی، خود را شبیه دزدان و نگهبانان کردند و این ویدیوها میلیونها بازدید گرفت (eastside-online.org). این روند باعث شد تا بخشی از مخاطبان حس حسادت یا FOMO نسبت به این «قرار شبانه هیجانانگیز» پیدا کنند و بهتدریج اهمیت تاریخی آثار به حاشیه رفت (eastside-online.org).
این تنها واکنش کاربران عادی نبود. برندها و رسانهها نیز از موج توجه بهرهبرداری کردند. مجلهی آمریکایی Town & Country به سرعت مقالهای با عنوان «بهترین میمهای سرقت لوور» منتشر کرد و از این که مردم به جای تراژدیها با یک سرقت روبهرو شدهاند که هیچکس آسیب ندیده است، استقبال کرد (www.townandcountrymag.com). این مقاله به نقل از نویسندگان طنزپرداز اشاره کرد که این سرقت بهنوعی یک «جرم رؤیایی» است و کاربران از طریق میمها و شوخیها، اتفاق را به یک سرگرمی تبدیل کردهاند (www.townandcountrymag.com). از سوی دیگر، شرکت سوئدی IKEA تبلیغی در شبکههای اجتماعی منتشر کرد و با معرفی محفظه شیشهای خود نوشت: «این هم تاجهای شما را حفظ نمیکند… ولی جلوهی خوبی به آنها میدهد» که دهها هزار لایک دریافت کرد (www.newsweek.com). کارشناسان بازاریابی این اقدام را هوشمندانه دانستند و معتقدند که چنین رویدادهایی فرصتی برای خلق محتوای ویروسی و پیوستن به گفتوگوهای جهانی است (www.newsweek.com).
سرقت جواهرات لوور بار دیگر نشان داد که چگونه رخدادهای مربوط به میراث فرهنگی میتوانند همزمان موجب نگرانی جدی و سرگرمی جمعی شوند. در حالی که رسانهها و مسئولان بر حفاظت و بازگرداندن آثار تأکید میکنند، شبکههای اجتماعی با تولید محتوا، میم و تبلیغات، روایت متفاوتی میسازند و حتی گاه موضوع را رمانتیک یا طنزآمیز جلوه میدهند. چنین واکنشهایی گرچه میتواند فشار افکار عمومی برای پیگیری موضوع را افزایش دهد، اما میتواند خطر عادیسازی و بیاهمیت جلوه دادن سرقت از موزهها را نیز به دنبال داشته باشد. حفظ و پاسداشت میراث فرهنگی نیازمند توجه و مسئولیتپذیری همزمان از سوی دولتها، نهادهای فرهنگی و کاربران فضای مجازی است.
منابع: رویترز، تاون اند کانتری، نیوزویک، Eastside Online (www.reuters.com, eastside-online.org, www.townandcountrymag.com, www.newsweek.com).