نویسنده: مارگارت سالیوان
ترجمه: نادی صبوری
اگر از هر خبرنگاری درباره ارزشهای این حرفه سوال کنی چنین جوابهایی خواهی گرفت:
شفافیت: باور داریم اطلاعات باید در معرض عموم باشد و پنهان نباشد.
نظارت: باید چهارچشمی مقامات و صحبتهایشان را دنبال کنیم.
واقعیت: حقیقت نتیجه بیشترین اطلاعات درست است.
با نور افکن به سراغ روندهای غلط رفتن: باور داریم مشکلات اجتماعی وقتی حل میشوند که در معرض نقد عموم قرار بگیرند.
صدای بیصدایان: از کسانی طرفداری میکنیم که قدرت و تریبون ندارند.
این ایدهها آنقدر ریشهدار هستند که برایشان (در فرهنگ امریکایی) کلمات قصار هم درست شده است:
«آفتاب بهترین ضد عفونیکننده است»، « به کسانی که در سختی هستند راحتی ببخش و کسانی که راحت هستند را پریشان کن»
تام روزینستل میگوید: خبرنگاری یک قبلیه است. او که مدیر اجرایی موسسه امریکن پرس است اضافه میکند: «این ارزشهای ماست و تصور میکنیم برای دیگران هم صدق میکند.»
ولی نتایج یک تحقیق نشان داد ممکن است افکار عمومی وقع چندانی به این ارزشها ننهند.
عنوان این مطالعه راهی جدید برای نگاه به مقوله «اعتماد» در رسانه است و به صورت پروژهای مشترک میان API و مرکز تحقیقات روابط عمومی[1] انجام شده است. هدایت این تحقیق را جاناتان هیدت جامعهشناس بر عهده داشته و هدف آن اهمیت ارزشهای اخلاقی مانند عدالت، وفاداری، تقدس و ... در زندگی مردم است.
محققان از شرکتکنندگان سوال کردند که تا چه اندازه ارزشهای مذکور را حمایت میکنند، البته بدون اینکه تاکیدی بر وجود آنها در روزنامهنگاری داشته باشند.
نتایج نشان داد از بین پنج ارزش اصلی روزنامهنگاری، تنها یک ارزش بین عموم امریکاییها مشترک است و آن اصل واقعیت است.
این ارزش که باید با نورافکن به سراغ مشکلات رفت کمترین حمایت را داشت و از هر ۱۰ امریکایی فقط سه نفر از آن حمایت کردند.
حمایت از این ارزشها نه از خطوط حزبی و ایدئولوژیک بلکه از غرایز اخلاقی هدایت میشود.
کسانی که وفاداری و قدرت را ارج مینهند به میزان کمتری باور دارند که باید چهار چشمی مراقب افراد در قدرت بود. از طرف دیگر کسانی که بر عدالت تاکید دارند ممکن است تمایل بیشتری به این ایده که جامعه باید صدای بیقدرتان باشد داشته باشد.
نویسنده میگوید واکنش نخست من در برابر این یافتهها مقاومت بود. هر چه باشد دههها این ارزشها مثل ستاره قطبی روزنامهنگاران عمل کرده و تصور داشته به نفع عمومی خدمت کرده است. اساسا روزنامهنگاری تحقیقی بر پایه این بنا شده که باید با بیشترین امکانات ممکن مراقب اصحاب قدرت بود.
اما افت آمار مخاطبان اخبار از ۷۰ درصد در ۱۹۷۰ به ۴۰ درصد در حال حاضر نشان میدهد این موضوع ارزش تامل دارد.
بحث درباره رسانه اغلب مثل یک نوار موبیوس[2] است: آدمها چند پهلو حرف میزنند، خبرنگارها شدیدا منکر این میشوند که خبری را برای کمک به یک حزب منتشر کردهاند. گروهی آنها را مسخره میکنند و گروهی دیگر کل موضوع را زیر سوال میبرند و میپرسند: اصلا چرا نباید روزنامهنگاران جهت سیاسی خود را مشخص کنند؟
گزارش پاسخدهندگان را به چهار گروه تقسیم میکند که بر اساس تنوع اصول اخلاقی آنهاست:
حامی، وفادار، اخلاقی و پشتیبان روزنامهنگاران. گروه آخر از همه کوچکتر است.
برای مثال حافظان احترام زیادی برای رهبران قائل هستند و باور دارند بعضی چیزهایی که خبرنگاران به آن اعتقاد دارند بر سر راه آنها برای انجام وظایفشان ایجاد مزاحمت میکنند. این گروه تمایل دارد چیزهایی بیشتری درباره راه حلها بخوانند تا درباره اینکه چه چیزی غلط است. در کل اشتهای زیادی برای روزنامهنگاری راهکارمحور وجود دارد.
نویسندگان گزارش در یک مطالعهی دیگر روشهای دیگر ارائه خبرهای مختلف را امتحان کردند.
در مورد یک گزارش تیتر استاندارد این بود: محلههای در معرض خطر اکنون با تهدید ناشی از آب آلوده روبرو هستند.
یک نسخه اصلاحشده توانست برای خوانندگان بیشتری جذابیت داشته باشد چون بر مقام قابل اعتمادی که اینجا ارتش است تاکید داشت: جامعه محلی در خطر است؛ چشمپوشی مقامات دولتی از مطالعه نظامی.
بررسی نشان داده است روزنامهنگارهایی که مشتاق دریافت کلیک بیشتر هستند در استفاده از تست A/B (تستی که نشان میدهد میان دو صفحه وب کدام یک باعث نرخ تبدیل بیشتری میشود) مهارت پیدا کردهاند. نتایج این مطالعه نویدبخش راههای جدید برای خبرنگاران است که از طریق آن قصههایشان را ارائه دهند.
[1] Center for Public Affairs Research
[2] Möbius strip
اشاره دارد به یک قضیه ریاضی که در مورد نوار پیچیدهایست که ابتدا و انتهای آن بر هم منطبق میشود