ویرگول
ورودثبت نام
NadaSaboori
NadaSaboori
خواندن ۲ دقیقه·۶ ماه پیش

مطالعه امتحان میان‌ترم به مثابه مبارزه


امتحان‌های میان‌ترم از راه رسیده‌اند و مثل همیشه درگیر این فکر شده‌ام که راه و رسم و سنت درست آماده شدن برای امتحان چیست؟ معمولا در این مسیر احساس تنهایی می‌کنم.

از چند وقت پیش با خودم عهد کردم هر مبحثی را از کتابی مشخص و نه از جزوه دنبال کنم، در همین جای کار عملا بسیاری از اطرافیانم مسیری متفاوت از من در پیش گرفتند و جزوه را به عنوان نقطه اتکای اصلی انتخاب کردند.

خب اشکالی ندارد، خیلی وقت‌ها پیش می‌آید که تصمیم‌های آدم‌ها از هم متفاوت باشد. تجربه امروز اما باعث شد احساس تنها ماندن در من تشدید شود.

حین مقابله جزوه مربوطه با کتابی که به عنوان منبع اصلی انتخاب کرده بودم به تناقضی برخورد کردم، به نظر می‌آمد چیزی اشتباه عنوان شده است. بلادرنگ موضوع را با یکی از همکلاسی‌هایم در میان گذاشتم ولی مشخص بود علاقه چندانی ندارد وارد جزئیات این موضوع شود. انگار به نظرش می‌آمد با دل دادن به این بحث، کاخ عظیمی از دانسته‌هایش را با دستان خودش فرو خواهد ریخت.

مسیری دیگر را امتحان کردم و مسئله را در گروه با استاد در میان گذاشتم، از چت جی پی تی و یک دوست درباره تناقض پیش آمده سوال کردم. استاد در گروه با یک کلمه کوتاه جوابی داد که مطلقا تناقض ذهن من را برطرف نکرد. اما این درگیری برای هیچ کس جالب نبود و کسی برای طرح جدی‌تر مسئله به من نپیوست.

بعد از کند و کاو فراوان و ایمیل دادن به استاد دیگری، بالاخره فهمیدم تناقض از کجا ناشی شده بود اما عمق فاصله میان خودم و هم‌گروهی‌هایم در واکنش به این ماجرا باعث شد حس کنم من یک غریبه‌ام.

از زمان مدرسه، ساختارهای درسی را یکی از قدرتمندترین نهادها در ایجاد یک فضای دیکتاتورمآبانه می‌دانستم و هنوز بعد از این همه سال به نظرم می‌‌آید به چالش کشیدن نمایندگان این نوع قدرت، می‌تواند یکی از انواع مبارزه با دیکتاتوری باشد.


امتحانانتقادمبارزهچالشغریبگی
رانیو قصه‌است، قصه‌هایی که فعالیت بدنی عنصر شکل‌دهنده آن‌هاست.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید