نادر نینوایی – در گوشهای از کوچههای تنگ و باریک خیابان دزاشیب تهران، در کوچه دانشور، کوچه بنبستی به نام «ارض» وجود دارد؛ نامی که جلال آلاحمد خود بر آن نهاده است. در این کوچه، خانهای قدیمی با دیوارهای آجری خودنمایی میکند؛ خانهای که ذوق و سلیقه معمارش را به نمایش میگذارد و زمانی سرپناه دو چهره ماندگار ادبیات داستانی ایران، سیمین دانشور و جلال آلاحمد بوده است.
طرح اولیه ساخت این خانه را جلال آلاحمد خود بر کاغذ آورده بود و بعدها در فرآیند ساخت نیز از کمک به استادکاران برای جابهجایی آجر و مصالح دریغ نکرد. در واقع، خشتبهخشت این خانه آکنده از یادگارهای جلال و سیمین است.
افزون بر این، این خانه نخستین محل تشکیل «کانون نویسندگان ایران» بوده و درهای آن همواره به روی روشنفکران و نویسندگان برجسته تاریخ معاصر کشور گشوده بوده است.
جدا از تاریخ دلانگیز این خانه، معماری آن نیز بسیار چشمنواز است و نشانههایی از ذوق هنری جلال و سیمین در جایجای آن دیده میشود. در این شماره «جهان صنعت»، شما را به سفری در دل این خانه تاریخی میبریم تا از خلال گفتوگو با مدیر موزه و یک کارشناس معماری، نگاهی ژرفتر به تاریخ و ساختار این بنای فرهنگی داشته باشیم.

تاریخچه ساخت خانه
خانه جلال آلاحمد و سیمین دانشور به دنبال ازدواج این دو و با طراحی و نظارت مستقیم جلال ساخته شد.
«رضا توسلی»، مدیر خانهموزه سیمین و جلال، درباره چگونگی آشنایی و ازدواج این زوج هنری و روند ساخت خانه میگوید: «آشنایی آنها در سال ۱۳۲۷ اتفاق افتاد. به گفته خانم دانشور، در اتوبوس تهران به شیراز با هم آشنا شدند. روایت کاملتر را خانم دکتر شیخ، از آشنایان خانوادگی سیمین، نقل میکند. بر اساس گفته او، همسرش و سیمین در اتوبوس بودند که جلال نیز سوار همان اتوبوس شد. به پیشنهاد همسر دکتر شیخ، جلال و سیمین که هر دو علاقهمند به ادبیات بودند، کنار هم نشستند تا زمینه آشناییشان فراهم شود.»
توسلی ادامه میدهد: «این دو در سال ۱۳۲۹ ازدواج کردند. در سال ۱۳۳۱، خانم دانشور با دریافت بورسیه از دانشگاه استنفورد برای ادامه تحصیل در رشته زیباییشناسی و تاریخ به آمریکا رفت. در همین زمان، به پیشنهاد نیما یوشیج و به دلیل نزدیکی زمین به خانه او، جلال قطعه زمینی را در دزاشیب انتخاب کرد. طرح اولیه خانه را خود جلال نوشت و برای دانشور به استنفورد فرستاد. پس از تأیید او، یکی از دوستانشان به نام معینی نقشه اجرایی را آماده کرد.»
وی افزود: «جلال خود شخصاً در ساخت خانه مشارکت داشت و حتی شومینه را با دستان خود ساخت، چرا که در این زمینه تجربه داشت. وقتی سیمین از استنفورد بازگشت، خانه هنوز تکمیل نشده بود. آنها چند ماهی در خانهای اجارهای نزدیک همان محل ساکن شدند و سرانجام در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یعنی روز کودتا، به خانه جدید اسبابکشی کردند. خانم دانشور میگوید ما آنقدر مشغول اسبابکشی بودیم که از وقوع کودتا باخبر نشدیم و فردای آن روز، عبدالله انوار تلفنی خبر را به ما داد و هر دو در خانه گریستیم. به این ترتیب، زندگی مشترک جلال و سیمین در این خانه آغاز شد.»

پایهگذاری کانون نویسندگان در خانه سیمین و جلال
خانه سیمین و جلال نخستین محل برگزاری جلسات کانون نویسندگان ایران بود و از همینرو اهمیت تاریخی ویژهای دارد.
توسلی میگوید: «خانه سیمین و جلال کانون تعاملات فرهنگی بود. نخستین جلسه کانون نویسندگان ایران در اردیبهشت ۱۳۴۷، یعنی یک سال پیش از درگذشت جلال، در همین خانه برگزار شد. پس از جلسه، ساواک دو نفر از حاضران، دکتر بهآذین و دکتر براهنی، را بازداشت کرد. بعدها مشخص شد که ساواک در خانه شنود کار گذاشته بود، هرچند چگونگی آن مشخص نیست. نخستین دبیر کانون نیز خانم دانشور بود و ایده تشکیل کانون از جلال آلاحمد سرچشمه گرفت.»
او میافزاید: «این خانه پناهگاه اهل قلم و فرهنگ بود؛ جایی که روشنفکران از فشارهای سیاسی و اجتماعی به آن پناه میآوردند. جلال و سیمین به تسامح و سعه صدر شهره بودند؛ از صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی گرفته تا صادق چوبک، و از سوی دیگر آیتالله طالقانی و امام موسی صدر، همگی به این خانه رفتوآمد داشتند.»
توسلی در ادامه درباره حفظ اشیای خانه میگوید: «خانه تنها سه سال پس از درگذشت خانم دانشور، در سال ۱۳۹۳ برای تبدیل به موزه خریداری شد. در این مدت، خواهر ایشان در آن زندگی میکرد و خوشبختانه به لطف ایشان، وسایل و یادگارهای فراوانی از جلال و سیمین باقی مانده است.»

امضای جلال پای معماری خانه
معماری این خانه خاص و منحصربهفرد است؛ از حیاط پشتی با حوض و درخت اقاقیا گرفته تا نیمطبقه چوبی داخل ساختمان که به حیاط دید دارد و یادآور ساختار لنجهای جنوبی است.
توسلی میگوید: «این خانه یکی از بهترین نمونههای مرمت خانههای قدیمی در ایران است و استادان معماری، دانشجویان خود را برای مطالعات میدانی به اینجا میآورند.»
مهدی درخواه، کارشناس معماری، نیز میگوید: «به نظر میرسد طراحی طاقچهها و فضاهای خانه با الهام از خانه پدری جلال انجام شده است. حوض حیاط، با نگاهی به منظر و آرامش در طراحی لحاظ شده. خانه بین سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ ساخته شده و اتاقهای کار جلال و سیمین بعد از ۱۳۳۷ اضافه شدهاند. اتاق جلال بلندترین سقف را دارد و با پنجرههایی به حیاط باز میشود، نشانهای از روحیه آزاد او. اتاق سیمین نیز در مرتفعترین بخش خانه قرار دارد و همچون تاجی سیمین بر فراز خانه است.»
او در ادامه میگوید: «نیمطبقه چوبی اتاق جلال، که مجسمه او نیز در آن قرار دارد، احتمالاً با الهام از لنجهای جنوبی ساخته شده است. جلال در سفرهایش به جنوب این لنجها را دیده و ایده آن را به خانه خود آورده است.»

فراز و فرودهای فکری جلال آلاحمد
جلال از چهرههایی بود که تفکراتش در گذر زمان تغییر یافت. توسلی درباره این دگرگونیها میگوید:«برخلاف تصور برخی، این تغییرات نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شهامت است. وقتی میفهمد تفکرش اشتباه بوده، شجاعانه اعتراف میکند و میکوشد جبران کند. مثلاً درباره عضویتش در حزب توده، خودش گفته وقتی دید نیروهای شوروی در تظاهرات علیه دولت ایران دخالت میکنند، از جمع جدا شد، گریست و از آن پس از حزب برید.»
او ادامه میدهد: «سپس به حزب نیروی سوم خلیل ملکی پیوست که گرایش سوسیالیستی داشت اما حامی مصدق بود و در برابر حزب توده قرار داشت. بعدها، جلال به خدا ایمان آورد و به حقانیت اسلام باور داشت، هرچند هیچگاه متشرع نبود.»
توسلی در پایان میگوید: «برخی معتقدند سختگیریهای پدر روحانیاش سبب شد در جوانی به تفکرات چپ گرایش پیدا کند. اما او انسانی صادق و شجاع بود و هرگاه به خطای خود پی میبرد، بیپروا اعتراف میکرد.»
در نهایت باید گفت «خانه سیمین و جلال» نه تنها یادگار دو جواهر ادبی ایران است، بلکه آینهای از تاریخ اندیشه، ادبیات و معماری معاصر ماست؛ خانهای که بازدید از آن، تصویری روشنتر از زندگی و منش این دو چهره ماندگار به دست میدهد.(نویسنده: نادر نینوایی، منبع: روزنامه جهان صنعت)