آيا انسان دستخوش امواج سرگردان است تا او را به مقصدی نا معلوم برساند یا سکان دار کشتی اراده خود تا او را به مقصد خودخواسته برساند؟
رزق و روزی نیاکانِ کشاورز پیشه ما وابستگی مستقیم وغیر مستقیم به نزولات آسمانی ( بارش برف و باران) داشت . خشکسالی ، بلایای طبیعی و آفات همه خطراتی برای محصول کشاورز بودند .پیامد این وابستگی ای مستقیم و غیر مستقیم به نزولات آسمانی موجب پیدایش جهان بینی تقدیر گردید.
فرد کشاورز پیشه تلاش و اراده خود را در قبال خواست و اراده آسمان و عوامل طبیعی ناچیز دریافت. تکرار این نگرش یا جهان بینی به مرور زمان تبدیل به باوری درونی گردید و نسل اندر نسل ،جز جهان بینی نسل های بعدی گردید. از زمانی که نزولات آسمانی به قدرت الهی نسبت داده شده . کشاورز در زمان خشکسالی یا کم آبی (درماندگی) از خدا تقاضای رحمت و مغفرت می نمود. جستجوگران خدا ، بارش باران را نمادی از رحمت و خشنودی خدا خطاب کردند و عدم بارش باران و آفات را نمادی از ناخوشنودی و نارضایتی خدا تلقی کردند . بارش باران و فراوانی محصول مشیت الهی و عدم بارش نشان از قهر و خشم قدرت الهی شد. حتی بعضی اقوام برای جلب رضایت خدا ، قربانی نثار کردند تا خدای خود را راضی کنند.
بمرور این جهان بینی تنها محدود به بارش باران و محصول نشد و در تمامی زمینه های زندگی توسعه و تسری پیدا کرد.
انسان خدا را در تمامی امور زندگی مثل مریضی ، بچه دار شدن ، شکست خوردن ، موفق شدن و ... دخیل دانست . مشکلات و گرفتاری ها نماد آزمون الهی شدند و سلامتی و شادی نشان از رضایتمندی خالق. رنج کشیدن و تحمل کردن فضیلت شد و در مقابل شاد زیستن دارای ابهام و شبهه گردید!؟
مذهب چه نقشی در اعتقاد به تقدیر دارد؟
بطور کلی علت مقبولیت مذهب در ایران را از دو دیدگاه ارزیابی کرده :
1- همسویی مذهب با باورهای نیکان ما
2- توجه به مذهب بعنوان روش اخلاقی زیستن.
1- همسویی مذهب با باورهای نیکان ما:
درقبال مردمی که توحد دارند و جستجو گر خدا هستند . مبلغین مذهبی خود را نماینده خدا خطاب کردند. اختیارات برای خود تفویض کردند. خدای خود را یگانه خدا معرفی کردند و خدای دیگران را ساختگی نامیدند . موافقین را دوست خود نامیدند و مخالفین خود را کافر نامیدند و بنام دین آنها را به قتل رساندند .
اگر خدا از این مردم گرفته شود ، آنها خدای دیگری برای خود می آفریند . گویا پیشینیان ما جستجوگر خدایند و اینگونه جهان بینی شان بوده. سوال اصلی بر سر وجود یا عدم وجود خدا نیست؟ سوال بر سر اختیارات نماینده خداست ؟ سوال بر سر چگونگی واگذاری اختیارات خدایی به نماینده است ؟ سوال بر سر تعریف نحوه خدایی است؟
از زمانی که دین از حیطه و محدوده فردی خارج و وارد حوزه اجتماعی شد ، دین ماهیت ابزاری پیدا کرد و تبدیل به ابزاری برای کنترل مردم شد. مبلغین مذهبی ، مذهب را نه برای اخلاقی زیستن بلکه برای حاکمیت خواستار شدند.
این همان نطقه عطف ، شروع پدیده دین گریزی و دین زدایی است .
تبدیل حاکمیت عقلانی به حاکمیت مذهبی و مقدس دین را از مسیر اخلاقی زیستن بدور کرد.
2- توجه به مذهب بعنوان روشی برای اخلاقی زیستن :
مذهب، سبک زندگی اخلاقی زیستن است. اگر مذهب از مردم مذهبی گرفته شود ، آنگاه چطور می شود چطور می شود جلو دار دروغ، غیر اخلاقی زیستن شد؟
همانگونه که گفته اند با ترس می توان مردم را کنترل کرد. ترس از زندگی پس از مرگ ، ترس از جهنم و در پی آن وعده بهشت .
وجدان انسان به تنهایی نمی تواند موجبات اخلاقی زیستن را برای همه تضمین نمی کند . *
بخش دوم : خصوصیات افراد معتقد به تقدیر
بی مسئولیتی نسبت به سرنوشت : افرادی که صرفا به تقدیر معتقدند ، خواست و اراده خود را در سرنوشت خود نادیده می گیرند . می گویند : "آه مظلوم گريبان ظالم را مي گيرد" ، " بر شانس بد لعنت " ، "هر چي خدا بخواد همان مي شود" ، . ... .
برای اطلاع از سرنوت خود به فالگیرها ، رمال ها ، پیشگو ها مراجعه می کنند و استخاره می کنند. نزولات آسمانی را مشیت الهی می دانند ، مشکلات زندگی را مشیت الهی می نامند . تنبلی خود را اراده خدا می دانند و لبخند میزنند. شکست خوردن خود را مشیت الهی می دانند. ظلم را مشیت الهی می دانند و بالقوه ظلم پذیرند . نقش و اراده خود را در سرنوشت اندک می دانند. چنین جملاتی می گوید : " اگر تو مي گذاشتي من موفق مي شدم"، "شما ها باعث شدین که من موفق نشدم" ، " تقصیر بقیه است که عمرم بیهوده رفت" ، " با تو ازدواج کردم که خوشبخت ام کنی والا زدواج نمی کردم" و مسئولیت خوشبختی خود را از دیگران مطالبه می کنند.
برعکس فرد مسئولیت پذیر ، نقش اراده خود را موثر در سرنوشت خود می داند. نسبت به سرنوشت خود احساس مسئولیت می کند. زندگی را مسیری از انتخاب ها می دانند که هر انتخاب سرنوشت جدا گانه ای را برایشان رقم خواهد زد و سرنوشت را امری از پیش نوشته شده نمی داند.
بخش سوم : پیامد ها و رفتارهای حاصله (زیر رفتار ها)
تحمل پذیری بالا در برابر مشکلات و مصیبت :
یکی از محاسن اعتقاد به تقدیر ، ساز پذیری با سختی های زندگی است. افراد معتقد به تقدیر ، پذیرش مصیبت برایشان آسان تر است . بلایایی چون از دست دادن فرزند در تصادف ، سیل ، زلزله و ... را خواست و اراده الهی میدانند.
بی مسئولیتی : رشد افراطیِ اعتقاد به تقدیر می تواند تا آنجا پیش برود که فرد حتی مسئوليت هاي روزمره خودش را به عهده خدا بگذارد مثل زاهدی که فقط عبادت می کند و برای روزی خودش هم تلاش نمی کند و این کاهلی و تنبلی را مشیت الهی می داند.
ظلم پذیری: ظلم را جزیی از تقدیر خود می دانند و با ظالم سازش ی کنند. لذا موجب می شوند هم عمق ظلم بیشتر شود و هم وسعت ظلم بیشتری شود.
ضعف در عمل گرايي و کارهای اجرایی:
افرادی که سرنوشت خود را تمام و کمال به عهده تقدیر گذاشته اند چون مسئولیت پذیر نیستند متعاقبا عملگرا هم نیستند. هنگام بروز مشکلات درد دل می کنند، ابراز امیدواری می کنند شاید توصیه به صبر واستقامت کنند اما مسئولیت قبول نمی کنند و کار اجرایی انجام نمی دهند . اهل شعار هستند و امید می دهند، اما هنگام عمل و اقدامات اجرایی کنار می ایستند و کار را به سایرین واگذارد می کنند.
عدم انتخاب سرنوشت خود : منتظر هستند تا کسی سرنوشت را برای آنها بنویسند.
----------------------------------
*پاروقی :
موافقین با حکام مذهبی سه دسته اند ، منتفعان مذهبی ، دینداران کور ، تنبل ها .
منتفعان مذهبی افرادی هستند که قدرت را در دست گرفته اند .
دینداران کور: افرادی اند که از سن زیر6 سالگی تحت تقدس مذهب بزرگ شده اند و مذهب جزیی از هویت فردی آنها شده است و در بزرگ سالی احتمالا دچار ترس از روبرو شدن با مقدسات خود را پیدا خواهند کرد. باور هایی که از کودکی به آنها القا شده و وبخشی از هویتشان است و میخواهند از هویتشان محافظت کنند.
افراد تنبل : افراد تنبل و تنبلی و راحت طلبی و کار نکردن ، موفق نشدن و... را جزیی از مشیت الهی میخوانند . خدا را بهانه می کنند و تنبلی خود را تقدیر می نامند . مشیت الهی ، جواز کاهلی و تبلی را به این افراد می دهد.